استیو جابز غلط کرد با تو
سبک زندگی درون استارتآپها
«استیو جابز غلط کرد با تو»، تلاشی است برای ثبت تجربه شخصی از محیط کار در شرکتهای فناور ایرانی.
از شکلگیری اکوسیستم استارتآپی آمریکا تنها پنجاه سال گذشته است و عمر کپیهای اجراشدهی آن در کشورهای دیگر از این هم کمتر است، اگرچه کارشناسان اکوسیستم استارتآپی ایران میگویند استارتِ این نظام نوین در دههی هفتاد شمسی زده شد است اما ما در نقش کاربران انواع وبسایتها و اپلیکیشنها تقریباً از اوایل دههی نود شمسی شاهد حضور اولین استارتآپهای ایرانی در دنیای کسبوکار بودهایم.
در این یک دهه ما اگرچه از نتیجه نهایی و محصول کار آنها استفاده کردهایم اما از پشت صحنه و سبک زندگی و کاری که روز به روز گستردهتر میشود چیزی نمیدانیم، استیو جابز غلط کرد با تو، تلاشی است برای ثبت تجربه شخصی از محیط کار در شرکتهای فناور ایرانی.
بیشتر کسبوکارهای نوپا کمکم ادبیاتی درونگروهی تولید و تثبیت میکنند، نظام رفتاری، الگو و سبک زندگی متفاوتی برای خود میسازند و گفتمان خاص و قصههای درونسازمانی منحصر به خودشان را دارند.
استارتآپها اصرار دارند سبک زندگی درونسازمانیشان، بیشتر از شباهت به فرهنگ، زبان و سلیقهی عمومی سرزمینی که در آن شکل گرفتهاند، شبیه همقطاران خودشان در سراسر دنیا باشد. اما جدا کردنِ دنیای محصور میان دیوارهای رنگی و شیشهای از فضای بیرون ممکن نیست. در نهایت، سبک زندگی درونی اکوسیستمهای استارتآپی با سبک زندگی و فرهنگ کشوری که بستر رشدشان بوده ترکیب میشود و در هر منطقه و کشوری روایتهای خاصی میسازد.
بررسی این روایتهای حاصل از ترکیب فرهنگها، گوشههای تاریک زیادی را روشن میکند، «استیو جابز غلط کرد با تو» تلاشی است برای ثبت و ضبط روایت متفاوت یکی از آن صدها هزار نفر؛ خاطرات یک کپیرایتر با تجربهی ۲۹ ماهه کار در یک استارتآپ موفق و دهها مصاحبه ناموفق.
«استیو جابز غلط کرد با تو» روایتی جسورانه و پیشگامانه است برای نوشتن از شکست و نقاط ضعف ولی نه برای جلب توجه مخاطب به موفقیتهای بعدی همان برندِ قبلاً شکستخورده، مؤلف کتاب به وضعیت نمایشی، خودنمایانه و جعلی بعضی از استارتآپهایی که با آنها سروکار داشته نگاهی انتقادی دارد.
نقد گلایهآمیزش از نحوهی برخورد مدیران با کپیرایترها و آفرینندگان و فراهمکنندگان محتوا که بخش مهمی از بدنهی اکوسیستماند، باعث شده این کتاب طعم طنز تلخ و گزندهای داشته باشد و گاهی به هجو پهلو بزند، نشر اطراف با تصویرسازیهای خلاق مصطفی اصانلوی، همین لحن طنز گزنده را تقویت کرده تا حاصل همراهی متن و تصویر، به محصولی جذابتر بینجامد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
مدیران استارتآپها یک ارگان زندهی شاداب و پرانرژی میخواهند که همزمان هم استراتژیست باشد، هم بنویسد. هم گرافیست باشد، هم تدوینگر و هم تحلیلگر بازار. اگر بتواند کمی فیلمنامهی تبلیغاتی بنویسد و در ماه چندتا فیلم تبلیغاتی و موشنگرافیک هم بسازد که چه بهتر. آگهیدهنده همهی اینها را زیر عنوان ابزورد «کارشناس محتوا» ردیف میکند و اگر شانس آوردید و از میان خیل مشتاقان، پرینت رزومهی شما سر از میز مدیر منابع انسانی درآورد و به مصاحبه راه پیدا کردید، تازه متوجه میشوید که همهی آن مهارتها به کارتان نمیآید، یکی را میخواهند که از گوگل عکس پیدا کند، چند خط کپشن بنویسد و بگذارد توی اینستاگرام.»
نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.