آیا بازاریابی شبکهای قانونی و شرعی است؟
مجوز نتورکیها از مجلس نیست!
مجوز نتورکیها از مجلس نیست!
قوانین کشورما به این صورت است که بالاترین قانون در کشور ما قانون اساسی است. بعد از قانون اساسی، قوانینی ست که در مجلس شورای اسلامی به تصویب و به تایید شورای نگهبان میرسد. بعد از این قوانین در مرتبه پایینتر آئیننامهها، بخشنامهها و ابلاغیهها هستند که توسط وزراتخانهها تعیین میشود.
حالا سوال اینجاست: آیا بازاریابی شبکهای قانون است؟ خیر. صرفا یک مجوزی است که توسط یک آئیننامه در صنعت و معدن تجارت صادر شدهاست. روزی که این مجوز تایید شد فکر نمیکردند اینقدر مشکل ایجاد شود و اینقدر این شرکتها بزرگ شود. اگر این موضوع پایش به مجلس باز شود آنجا جلوی این مشکل را میگیرند. چون آنجا طبق قانون اخلالگران اقتصادی، چنانچه شما برای کسب سود و درآمد اقدام به شبکهسازی انسانی کنید و فرد دیگری را برای سود جذب کنید. طبق مجازات اخلالگران اقتصادی باید با شما برخورد شود.
نتورک به هیچ عنوان مجوز شرعی ندارد!
من از طریق دانشگاه و حوزه علمیه و مراجع این موضوع را بررسی کردم. مراجع به خصوص آیت الله مکارم شیرازی روی حرام بودن این کار تاکید داشتند. بنده اوایل که به دفتر مراجع استفتا میفرستادم قریب به اکثریت اعلام میکردند که جایز نیست و یا حتی بنا بر احتیاط واجب اصلا ورود نکنید.
اصلا بحث شرعی را کنار میگذاریم چون عدهای میگویند ما شرع را قبول نداریم. برای همین به شما میگویم همه کشورها سیستمهای هرمی بلا استثنا خط قرمزشان است. چون باعث میشود پایههای اقتصادی این کشورها سست شود. دقیقا مثل موریانهای که ریشههای نظام اقتصادی را میخورد. یک نظام کوهی گسترده که توزیع سازمان یافته انجام میدهد این در حالیست که کشور ما به تولید نیاز دارد. وقتی ما تولیدی نداریم این همه توزیع نشان دهنده چه چیزی میتواند باشد؟
یک سری از افراد به خاطر کار نکرده مزد میگیرند. من کالا را به شما میفروشم و از شما پورسانت میگیرم. شما به خواهرتان میفروشید در صورتی که خواهر شما را نه دیدهام نه میشناسم و این سلسله همینطور ادامه پیدا میکند که از نظر شرعی درست نیست.
نتورک اعضای خود را افسرده میکند
آموزش هایی مثل فن سخنوری و القاء حس اعتماد به نفس و انگیزه ایجاد کردن در افراد به ذات بد نیست اما در صورتی که کاخ رویا ها و آمال و آرزوهای افراد بر روی آب بنا شود میتواند مشکلاتی را به وجود آورد. با یک مثال این موضوع را مطرح میکنم. شما مدیر یک شرکت هستید میخواهید از دست یکی از کارمندانتان خلاص شوید و او را محترمانه اخراج کنید. اما این کار را نوع دیگری انجام میدهید. ۱۰ درصد کارهایش را بیشتر میکنید اما ۱۰۰ درصد حقوقش را بیشتر میکنید. یک مدت این کارمند با این حقوق کار میکند. اما شما بعد از مدتی ۱۰ درصد کار را از او میگیرید و متعاقبا حقوقی را هم که به او اضافه کرده بودید میگیرید. شک نکنید خودش میرود. چون احساس میکند اگر حقوق قبلی خودش را بگیرد در حقش اجحاف شدهاست و به او زور گفته میشود. شبیه این اتفاق در این شرکتها میافتد. فردی که وارد این شرکتها می شود با فردی که از آن خارج میشود تفاوت دارد. جامعهشناسان ما باید روی موضوع کار کنند. وقتی شما سقف آرزوهای یک فرد را به ۱۰۰ یا هزار میرسانید؛ اگر به این ها نرسد چه اتفاقی میافتد؟ اگر به آن پورشهای که روزهای اول لیدر قول ایمانی داده نرسد چه اتفاقی میافتد؟ این آدم چقدر افسرده میشود؟ اگر اینطور بود و قرار بود همه آدمها پولدار شوند که در حال حاضر کل کشور باید پورشه سوار میشد.
در چند سال اخیر شرکتهای نتورکی بیش از پیش قد کشیدهاند و اقدام به برگزاری کارگاهها و همایشهای بزرگی در سراسر کشور کردند و حتی از پدران آمریکایی بازاریابی شبکهای دعوت کردهاند. تیم باشگاهی فوتبال تاسیس کردهاند و اعلام میشود که مجوز رسمی نیز از وزرات صنعت، معدن و تجارت نیز دارند و زیر نظر این مجوز به فعالیتهایشان به طور رسمی ادامه میدهند و اقدام به عضوگیری کنند. موج گسترده بازاریابیهای شبکهای میان افراد مختلف به خصوص جوانترها باعث شده تا در میان هر خانواده چند نتورکر پیدا شود که اقدام به فروش کالا و عضوگیری میکند. نتورکرهایی که از هر محیطی برای جذب عضو و فروش محصولاتشان استفاده میکنند. جمعهای فامیلی، دوستانه، محل کار و یا حتی مکانهای عمومی مثل مترو، اتوبوس و تاکسی جاهایی ست که نتورکها رویش حساب باز میکنند. جملات انگیزشی، تصور آیندهای با شکوه، دوندگیهای بیش از حد همه چیزهایی ست که نتورکها از سوی لیدرهایشان میشنوند و به سمت آن تشویق میشوند و هیچ عجیب نیست که بعد از مدتی روحیه دلالی و کاسبکارانه پیدا کنند و دیر یا زود همه تصوراتشان را برباد رفته ببینند.
اما آیا واقعا بازاریابی شبکهای شغل است؟
آیا این شغل به درآمد خوبی خواهد رسید؟
بازاریابی شبکهای واقعا قانونی و شرعی است؟
بازاریابی شبکهای چه تاثیری در اقتصاد کشور دارد؟
«زهرا کلیدری» دانشجوی رشته اقتصاد است که با تشکیل یک کارگروه تخصصی از کارشناسان اقتصادی و حقوقی حدود ۲ سال به صورت شبانهروزی روی موضوع شرکتهای بازاریابی شبکهای تحقیق و مطالعه کرده است. کلیدری بعد از آن سراغ جداشدگان از نتورک میرود و از حرفها و گزارشهای جداشدگان مطالب مهمی تهیه میکند تا از طریق فضای مجازی به دست عموم مردم برساند. او این افراد را که قربانیان نتورک بودند به نام «توابین نتورک» نامگذاری کردهاست.
نتورک شغل کاذبی که با شرکتهای هرمی تفاوتی ندارد
اگر بخواهم در مورد این شبه شغل و شبه تجارت توضیح بدهم اینطور شروع میکنم که نتورک یک اشتغال کاذب است. همه درباره مجوز داشتن این شرکتها میپرسند؛ اما در نهایت به این نتیجه رسیدیم که اینها بزک شده همان شرکتهای هرمی هستند و تغییر خاصی در این شرکتها رخ ندادهاست، تنها کالاهای لوکس و گران قیمت حذف شده و به جای آن کالاهای مصرفی جایگزین شدهاست. به شرکتهای هرمی در زمان خودش حمله غلطی شد چرا که کسی نگفت این شرکتها مشکل زیربنایی دارند بلکه به کالاهایشان خرده گرفتند که در حال حاضر کالای مصرفی را جایگزینش کردند .دومین تغییر این است که در روش باینری شما تنها موظف به معرفی دو زیر شاخه به شرکتها بودید اما در حال حاضر عملا محدودیتی برای جذب اعضا وجود ندارد و شما میتوانید افراد زیادی را به عنوان زیر مجموعه تان معرفی کنید.
کالاهای وارداتی موجود در نتورکها قیمت بیجهت بالایی دارند
فرض کنید قیمت کالایی مثل خودکار، بیرون از این سیستم فروش ۱۰۰۰ تومان باشد و شما این محصول را در این شرکت ها باقیمت بالاتری مثلا ۲۰۰۰ تومان عرضه کنید ( که بعضا به دلیل خلاء نظارتی حاکم بربازاریابی شبکهای این گران فروشی ها رخ میدهد ) شما وارد سیستم های هرمی سابق شده اید حال میخواهد هر نام و مجوزی داشته باشد . طبق بررسیهای ما کالای این شرکتها اکثرا از کشورهایی مانند بلاروس،امارات و ترکیه و… وارد کشور میشوند. در بررسیهایی که درباره قیمت محصولات یکی از این شرکتها به مواردی برخوردیم که کالاها با ۱۰ برابر افزایش قیمت یعنی چیزی حدود ۱۰۰۰درصد افزایش وارد شبکه میشدند و این ارقام قابل تامل بود.
کافیست شما در اینترنت قیمتها را در سایت کشورهای تولید کننده چک کنید. چرا باید این کالا این میزان افزایش قیمت داشته باشد؟ آن هم کالایی که تولیدش تکنولوژی عجیب و غریبی ندارد و خودمان هم میتوانیم تولید کنیم. باید گفت که در بازاریابیشبکهای شما وارد بازی با نتیجه برد _ باخت خواهید شد و شرکت به عنوان طرف برنده و نت ورکر ها در جایگاه بازنده این بازی قرار دارند
چرا که شرکت ها اطمینان دارند محصولاتشان توسط اعضایی که موظف به خرید ماهیانه هستند خریداری میشود.
نتورک به هیچ عنوان شغلی ایجاد نکردهاست
شرکتهای نتورکی همه جا اعلام میکنند که ما شغل ایجاد کردهایم؟ شما چه شغلی ایجاد کردهاید؟ شما اول طرف را مصرف کننده میکنید. هیچ تضمینی هم نمیدهید که این کالا اگر خوب نبود، اگر فاسد شد و اگر هر مشکلی داشت قبول کنید تازه در نقش بعد او را تبدیل به بازاریاب خودتان نیز میکنید. به این صورت که بازاریاب باید افراد دیگر را نیز جذب خودش کند. اینکه همان سیستم شرکتهای هرمی است.
برخلاف ادعاهای مطرح شده نتورک روش مدرنی نیست
چه کسی گفتهاست که بازاریابی شبکهای یک روش مدرن است؟
این که افرادی ادعا میکنند نت ورک درکشورما روش نوین فروشمحصولات در عصر ۲۱ است ادعای مضحکی است بلکه باید گفت این روش، به فروش قرون وسطایی شبیه تر است تا فروش مدرن! چرا که افراد باید زمان زیادی را صرف توجیه کردن طعمه هایشان برای خرید محصولات بکنند، که این کار هم بیشتر به صورت حضوری و چهره به چهره انجام میشود!
اینجا اینترنت تنها ابزاری برای تسریع فروش است. اینجا در واژه شبکه سوءاستفاده شدهاست. عدهای به ما خرده میگیرند که چرا در برابر تغییر تحول و تکنولوژی موضع میگیرید؟ دقیقا چه تغییر و تحولی رخ میدهد؟ یک سری نیروی انسانی را به سنتیترین شکل به کار میگیرید که شبکه انسانی تشکیل بدهید. طرف توی پارک قرار میگذارد که صورت به صورت یک چیزی را توضیح دهد. این کجایش تحول است؟
در واقع نیروی کار داخلی ما که باید در مسیر تولید کشور قرار گیرد در شرکت های بازاریابی شبکهای ما دلال های خوبی برای محصولات مصرفی کشورهای خارجی میشویم… نت ورک مارکتینگ در کشور ما نه باعث حذف واسطه ها شده و نه باعث ایجاد شغل شده بلکه واسطه ها رو از شکلی به شکل دیگه تبدیل کرده و حس اشتغال رو برای بیکاران و جوانان سرزمینم به وجود آورده ، فقط همین
بازاریابی شبکهای غده سرطانی بدخیم در دل آئیننامههای سالم و قانونی است
بند «ز» ماده واحده قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور بازاریابی شبکهای را به کل رد میکند. این بند در سال ۸۴ برای مبارزه با بازاریابی شبکهای در دستور کار مجلس قرار گرفت و به تصویب نهایی رسید. بند ز اینطور تعریف میکند که هر شرکت یا موسسهای که به منظور کسب درآمد اقدام به جذب اعضا کند به نحوی که اعضا،اعضای دیگر را جذب کرده و به شکل زنجیره و شبکه انسانی سازماندهی کنند کارشان مجرمانه است و کسب در آمد از این طریق خلاف قانون و دارای مجازات است و اگر هم ثابت شود فعالان این عرصه برای ضربه زدن به نظام اقتصادی کشور این کار را انجام میدهند برایشان مجازات تا اعدام هم در نظر گرفته شدهاست.این قانون قانون مجلس است و چون مجلس پیشتر به این موضوع ورود کردهاست،مرجع صلاحیت دار برای اظهار نظر در خصوص بازاریابی شبکهای جدید باز هم خود مجلس شورای اسلامی و شورای محترم نگهبان است.اگر دوستان ادعا میکنند این نوع بازاریابی سالم است این ادعا حتما و قطعا باید به تصویب مجلس و تایید شورای محترم نگهبان برسد نه اینکه راسا وارد مسئله شوند و این موضوع را در کشور به جریان بیندازند.متاسفانه دوستان طور دیگری ورود کردند و بازاریابی شبکه ای را در پوشش قوانین دیگری قرار دادند و تلاش کردند صورت قانونی به آن دهند.من همه جا گفتهام بازاریابی شبکهای یک غده سرطانی بدخیم است که در دل آئیننامههای سالم و قانونی به نحو هوشمندانهای جاسازی شدهاست.
سوال ما از دوستان بازاریابی شبکهای همیشه این بوده که چرا اصرار دارند این موضوع را در قالب لایحه و یا طرح به مجلس نبرند و اگر اصراری ندارند چرا نمیبرند؟
سوال مهم دیگر اینکه چرا این به قول خودشان طفل تو پا را با اصرار زیاد در کشور اجرا کردند در حالی که خودشان هم با اطمینان از آن صحبت نمیکنند و نسبت به آن با تردید سخن میگویند و از طریق آزمون و خطا به آن پرداخته اند؟مگر جوانان کشور موجودات آزمایشگاهی هستند؟
متاسفانه ما همیشه شاهدطفره رفتن از پاسخ به این سوالات از سوی دوستان بودیم.
این سه ویژگی نشان میدهد بازاریابی شبکهای غیرقانونی است
همه میتوانند با سه سوال روبروی بزرگترین لیدرهای بازاریابی شبکهای قرار بگیرند.
۱/آیا در بازاریابی شبکهای باید به منظور کسب در آمد جذب اعضا کنیم؟
۲/آیا این جذب اعضا به این نحو است که هر بازاریاب میتواند و باید بازاریاب دیگری را جذب کند و به عنوان زیر مجموعه خودش سازماندهی کند؟
۳/آیا این جذب اعضا به این نحو به شکل زنجیروار ادامه دارد؟
این سه ویژگی دقیقا سه ویژگی مهمی است که در بند ز ماده واحده قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور به آن اشاره شدهاست و آن را جرم تلقی کردهاست. جالب است که تعریف آیین نامه های مربوطه از بازاریابی شبکه ای هم دقیقا واجد همین سه ویژگی ست.
نتورک با اقتصاد مقاومتی همخوانی ندارد و عکس عمل میکند
اقتصاد مقاومتی که مقام معظم رهبری موکدا آن را در دستور کار قرار دادند سه محور اصلی دارد. اول تولید محوری، یعنی کشور به سمت تولید حداکثری برود. دوم صادرات محوری، یعنی مازاد تولید خودمان را صادرات کنیم و در حوزه مصرف هم آحاد مردم باید مصرف بهینه داشته باشند. وقتی نسبت بازاریابی شبکهای را با اقتصاد مقاومتی مورد مطالعه قرار میدهیم. میبینیم که کاملا برعکس است. بازاریابی شبکهای اساسا بر بازاریابی و واسطهگری و دلالی استوار است نه بر تولید. بنابراین انرژی که جوانها میگذارند صرف تولید نمیشود، صرف بازاریابی میشود. میگویند یکی از شرکتها کارخانه تولید کرده، خیلی خوشحال میشویم که بشنویم این شرکتها کارخانه تولید کنند و ما آرزو میکنیم اینقدر توسعه پیدا کند که این جوانها در کارخانه مشغول به کار شوند و در خط تولید فعال شوند نه اینکه واسطه فروش باشند. خود وزارتخانه اعلام کرده که واردات کالاهای بازاریابی شبکه ای یکی از دغدغه های ماست. ناچار شدن به واردات در ذات و ماهیت بازاریابی شبکه ای ست و قابل حل هم به نظر نمیرسد. در بسیاری از جلسات به مخاطبانشان که آنها اسمش را میگذارند شریک تجاری ولی ما میگوییم قربانی تجاری، میگویند که ما باید به جایی برسیم که بتوانیم یخچال را به اسکیمو بفروشیم. یعنی این قدر بتوانیم روی روان و ذهن مردم کار کنیم که اگر اسکیمو هستند حس نیاز به یخچال کنند. این خلاف اقتصاد مقاومتی است. مصرف بهینه موضوعی نیست که فقط برای کشور ما مهم باشد برای همه مردم دنیا اهمیت دارد که بازاریابی شبکهای آن را نقض میکند.
برخی مدعی شدند که شورای نگهبان آیین نامه بازاریابی شبکه ای را تایید کرده است، این ادعا اصلا صحت ندارد و شورای نگهبان هیچ آیین نامه ای را در این خصوص تایید نکرده است. آن چیزی که شورای نگهبان تایید کرده چند بند از یک ماده یک آیین نامه قدیمی ست نه تمام آیین نامه. همان آیین نامه هم ملغی شد و آیین نامه جدید هیچ تاییدی از شورای محترم نگهبان ندارد.
نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.