تردید در مورد از بین بردن ساختار فرصت
۱. معرفی
مجموعهای قوی از ادبیات دارای قدرت است فی ساختار فرصت کارآفرینی را بهعنوان یک”موجودیت بنیادی” (کوهن، ۲۰۱۲) در تحقیقات کارآفرینی (شورت و همکاران، ۲۰۱۰). علیرغم کاربرد نشاندادهشده آن، چالشهای قابلتوجهی در ارتباط با این مفهوم وجود دارد و چندین محقق با عدم وجود فی وضوح ملی و دقت نظری پیرامون مفهوم فرصت. این امر باعث شده است که برخی از محققان ادعا کنند که این چیزی بیش از نوآوری زبانی نیست. راموگلو و زیگلیدوپولوس، ۲۰۱۵) درحالیکه دیگران ادعا میکنند که ذاتاً گریزان است (دیموف، ۲۰۱۱) و بنابراین sufاز یک مشکل شفافیت ساختار غیرقابلحل (دیویدسون، ۲۰۱۵)؛ بنابراین برخی اصرار دارند که سازه فرصت با مفاهیم جایگزینی مانند”ایدههای سرمایهگذاری جدید، توانمندسازهای خارجی و فرصتها فیدنس” (دیویدسون، ۲۰۱۵; دیویدسون، ۲۰۱۶) در حالی که دیگران خواستار کنار گذاشتن کامل ساختار هستند (فاس و کلاین، ۲۰۱۲; کلاین، ۲۰۰۸). این واکنشها به این دلیل قابل توجه هستند که نشاندهنده تمایل محققان کارآفرینی برای تغییر تمرکز گفتگو به جای مقابله با این موضوع است. فیسوالات فرقه ارائه شده توسط مفهوم فرصت.
از بسیاری جهات، این قابل انتظار است. مفهوم فرصت اساساً یک ساختار چتری است که طیفی از پویاییها را در بر میگیرد که منجر به شکل گیری سرمایه گذاری جدید میشود. این مهم است؛ زیرا تحقیقات قبلی نشان داده است که سازههای چتر معمولاً در یک مسیر قابلپیشبینی بالا و پایین میروند. هیرش و لوین (۱۹۹۹)برای مثال، تکامل ساختارهای چتر را به دقت ترسیم کنید و مستند کنید که وقتی محققان با جنبههای مبهم یک سازه دست و پنجه نرم میکنند، معنا تکه تکه میشود و هیجان اولیه درباره توانایی ساختار برای نمایش پدیدههای پیچیده کاهش مییابد، زیرا زمزمههای نارضایتی در اطراف تنوع این ساختار رشد میکند. فی مفاهیمی که برای نمایش پدیدهها استفاده میشود. این زمزمهها اغلب به حملاتی در مقیاس تمام عیار بر اعتبار سازه در قالب فراخوانهایی برای عقب نشینی و بازنگری در استفاده مناسب از سازه تبدیل میشوند. همانطور که بحثهای بالا نشان میدهد، به نظر میرسد پویایی در این خطوط با ساختار فرصتهای کارآفرینی آشکار میشود.
این بصیرت است زیرا هیرش و لوین (۱۹۹۹)نتیجهگیری کنید که وقتی این اتفاق میافتد، یکی از سه حالت تعادل آشکار میشود: (۱) ایجاد انسجام–deفی چالشهای اصلی تقسیمبندی حل شده است. (۲) مسئله دائمی–موافق ساختار است
از نظر بازنمودی ارزشمند است و تنوع در د را می پذیردفینیت یا (۳) ساختن فروپاشی–استفاده از ساختار را کنار بگذارید، معمولاً به نفع چندین عنصر فرعی. با نگاهی به این منظر، واضح است که efتلاش های برخی از محققان برای جایگزینی سازه با مفاهیم جایگزین یا حذف کامل استفاده از آن، برای وضعیت تعادلی فروپاشی سازه فشار می آورند. من نسبت به این جنبش تردید دارم، زیرا موانع متعددی را برای آینده تحقیقات کارآفرینی معرفی می کند. اینها نارسایی هایی هستند که باید در نظر گرفته شوند
(۱) deفیتکه تکه شدن ملی نتیجه عدم وضوح فرآیند است که با از بین بردن ساختار فرصت حل نشده است، (۲) این سازه بیانگر زبان مورد استفاده کارآفرینان درفیeld و (۳) نویسندگانی که از ساختار فرصت استفاده می کنند به طور فزاینده ای متحمل هزینه های بالایی برای پاسخ به چالش های پلیس اعتبار می شوند. با توجه به این مسائل، من از فشار به سمت طرفداری می کنم”مسئله دائمی”به جای”ساختن فروپاشی”به عنوان یک حالت تعادلی سودمندتر. این مقاله به تفصیل به این نکات می پردازد و برخی از مزایای آن را بیان می کندفیتغییر در این جهت است.
۲. مشکلات با فشار دادن به سمت فروپاشی سازه
سازه انتزاع مفهومی پدیده هایی است که مجموعه ای مشترک از مشاهدات را در بر می گیرد.بابی، ۱۹۹۲; سودابی، ۲۰۱۰). سازه ها بازنمایی ذهنی هستند که پیچیدگی واقعیت را به سطحی از درک کاهش می دهند. سازه هایی که انجام می دهند این چاه توسط بسیاری از محققان پذیرفته شده است، و با ایجاد اجماع در مورد ارزش و فایده ساختار، به عینیت تبدیل می شود.
–به عنوان موجودی خارج از ذهن افراد دیده می شود (مک کینلی، ۲۰۰۵). مزیت ساخت شیفیکاتیون توافقی است که زیربنای آن مشروعیت پدیده ها را به عنوان موضوع تحقیق فراهم می کند. در کارآفرینی، مشروعیت موضوع مطالعه برایفیالد زمانی یکی از دغدغه های اصلی بود تا اینکه شین و ونکاتارامن (۲۰۰۰) این مفهوم را معرفی کرد که با تمرکز بر ساختار فرصت های کارآفرینیفیالد می تواند هم متمایز و هم مشروع باشد. این ایده به قدری موفق بود که ساختار فرصت به یک نهاد اساسی در هدایت تحقیقات کارآفرینی تبدیل شد.
با این حال، از آنجا که سازه ها بازنمایی ذهنی هستند، قدرت آنها در اجماع نهفته است که سازه نمایش دقیق تری از پدیده ها نسبت به رقبا است. با این حال، اجماع وجود داردfluid و ساختارها در معرض de-objecti هستندفیکاتیون، وضعیتی که در صورت وجود اتفاق می افتد”فقدان اجماع دانشمندان در مورد دفیشکل گیری سازه”(مک کینلی، ۲۰۰۵، p.101) و این موضوع ذهنی بودن سازه را که اغلب منجر به فروپاشی سازه می شود برجسته می کند. در واقع، دهای متعددی وجود داردفیفرمول بندی های طبیعی مفهوم فرصت و به نظر می رسد که de-objectiفیکاتیون سازه رو به سطح است. دیویدسون (۲۰۱۵)، فاس و کلاین (۲۰۱۲) و دیگران ادعا می کنند که دفیتکه تکه شدن ملی مشاهده شدflناشی از ویژگی های ذاتی است ساختن. به این معنا که ماهیت بنیادی گریزان واقعیت تجربی پیرامون پدیده همراه با کشش مفهوم، یک واحد را ایجاد می کند.فیاد دفیمفهوم ساخت فرصت دست نیافتنی (یعنی مشکل وضوح سازه۱). در پاسخ، دیویدسون (۲۰۱۵)شاید ناآگاهانه از فروپاشی سازه به عنوان یک حالت تعادل مطلوب حمایت می کند به این معنا که او استدلال می کند. کنار گذاشتن ساختار فرصت به نفع مفاهیم جایگزین مانند ایده های سرمایه گذاری جدید، توانمندسازهای خارجی و فرصت های منفیفیرقصیدن۲
۲.۱. شفافیت فرآیند حل نشده
در حالی که من با دیویدسون موافقم که دفیتکه تکه شدن ملی یک مشکل بالقوه است، من با این فرض مخالفم که دلیل چنین تقسیم بندی، مبهم بودن ذاتی این مفهوم است و ساختارهای جایگزین زیربعدی راه حل هستند. موضع من این است که منبع دفیتقطیع ملی فقدان وضوح ساختار نیست، بلکه فقدان وضوح فرآیند است. کارآفرینی یک فرآیند است (مک مولن و دیموف، ۲۰۱۳و انتزاعات مفهومی زیادی (یعنی مدلها) از کارآفرینی به عنوان یک سری فعالیتها وجود دارد (به عنوان مثال، باوه، ۱۹۹۴; روف، ۲۰۰۵). برخی از رویکردها این فرآیند را غیرخطی می دانند (ساراسواتی، ۲۰۰۱) در حالی که دیگران آن را به عنوان مجموعه ای متوالی از مراحل که در طول زمان آشکار می شوند (نگاه کنید به). عکس. ۱). صرف نظر از رویکرد، مدلهای فرآیند چالشهایی را برای تحقیقات تجربی ایجاد میکنند، زیرا فرآیند به مراحلی مانند ابزار، آزمایش و تعهدات تجزیه میشود.چندلر و همکاران، ۲۰۱۱) در رویکرد یا هویت غیر خطی فیکاتیون، ارزیابی و بهره برداری در سنت خطی (شین و ونکاتارامن، ۲۰۰۰) تحت این پوشش که فازها را می توان به طور مستقل از طریق یک سری تحلیل ورودی-خروجی مطالعه کرد (ر.ک. وود و ویلیامز، ۲۰۱۴). با این حال، این فازها فاقد وضوح هستند، به این معنا که به طور آزادانه de depo هستندفیned و قادر به تعیین نقطه شروع و پایان واضح نیست.
مفهوم این است که همانطور که محققان به مطالعه speciفیمراحل c، رویکرد فرآیندی را ضروری می کند’کشش’دفیمفهوم از’فرصت’برای عملیاتی کردن سازه منطبق با مفهومسازی فاز مورد مطالعه (یعنی شناساییفیکاتیون، در حال توسعه و غیره). همانطور که این در بسیاری از مطالعات آشکار می شود، یک بازخورد efو غیره زمانی تحقق می یابد که تغییرات در عملیاتی سازی و اندازه گیری ساختار فرصت باعث افزایش ابهام می شود (مک کینلی و مون، ۱۹۹۸). از این رو، معنای ساختار فرصت در طول زمان به طور فزاینده ای تکه تکه می شود، اما نه به دلیل ویژگی های مفهوم، به عنوان دیویدسون (۲۰۱۵)، فاس و کلاین (۲۰۱۲) و دیگران مدعی شده اند، در عوض به دلیل تجلی عدم شفافیت در مورد فرآیند (وان دو وان، ۲۰۰۷). این عدم وضوح را نمی توان با حرکت به سمت مفاهیم جایگزین حل کرد. هر مفهوم جایگزینی به طور منظم خواهد بود از نوفیباید به همان روشی که ساختار فرصت دارد، بر روی فرآیند نگاشت شود، که در نتیجه همان deفیچندپارگی ملی قرار بود مفاهیم جدید حذف شوند. اساساً، مفاهیم جایگزین ما را درست به همان جایی که شروع کرده بودیم و در مورد آن می برد دیویدسون (۲۰۱۵)، برابر سه
این شامل جنبه مطلوبیت ذاتی ساختار فرصت است که توسط آن بحث شده است دیویدسون (۲۰۱۵) به عنوان یک دفی معمای ملی قابل توجه، کلمه’فرصت’در یکی از سازههای جایگزین ظاهر میشود، که نشان میدهد حتی در یک مفهومسازی مجدد، ارزش بازنمایی دارد.
عکس. ۱.مفهوم سازی فاز نمونه فرآیند کارآفرینی. Bhave (1994)، شین و ونکاتارامن (۲۰۰۰) و بیکر و شپرد (۲۰۱۶).
۲.۲. زبان بومیان
مشکل دوم در مورد فشار برای جایگزینی ساختار فرصت این است که در نظر نمیگیرد که کنار گذاشتن این مفهوم به عنوان یک نهاد اساسی در تحقیقات کارآفرینی، دانش را از ارتباط با متخصصان دور میکند. وقتی کارآفرینان فعالیتهای خود را برای معرفی محصولات یا خدمات جدید، نوآوری در شیوههای موجود، یا ایجاد سرمایهگذاریهای جدید توصیف میکنند، پیوسته این فعالیتها را بهعنوان فرصتهای حس کردن و تعقیب توصیف میکنند. آنها نمی گویند که به عوامل خارجی واکنش نشان می دهند (دیویدسون، ۲۰۱۵، تمایلات جذاب (راموگلو و تسانگ، ۲۰۱۶) یا قضاوت های متمرکز در آینده (فاس و کلاین، ۲۰۱۲). مسلما، وقتی یک تمرینکننده میگوید،”من فرصتی برای معرفی یک ویجت جدید احساس می کنم”مشخص نیست که آیا منظور آنها از فرصت به همان معنای نظریه پردازان کارآفرینی است یا خیر، اما کارآفرینی یک رشته کاربردی و دور شدن از زبان بومیان است.’باهمفیدانش پژوهان به یک برج عاج بی ربط.۳در واقع،هیرش و لوین (۱۹۹۹) سندی مبنی بر اینکه استفاده از سازه ها توسط مؤلفه های غیر آکادمیک، احتمال فروپاشی سازه را کاهش می دهد، زیرا این اصطلاح در دنیای واقعی بدیهی تلقی می شود. با توجه به استفاده گسترده از ساخت فرصت توسط کارآفرینان درفیبه عنوان مثال، این نشان می دهد که بیش از de طول می کشدفیتقطیع ملی برای توجیه برچیدن این مفهوم در تحقیقات دانشگاهی.
۲.۳. مقابله با پلیس اعتبار
آفیمشکل اصلی حمایت از فروپاشی ساختار فرصت این است که منجر به یک فرآیند بررسی مجلات بسیار غیرقابل پیش بینی می شود. تا به امروز، پژوهشگران فرصت توانستهاند کار خود را با ادای احترام به ساختار فرصت بهعنوان یک نهاد نهادینهشده، موقعیتیابی کنند، اما از آنجایی که فشار به سمت از بین بردن سازه جذابیت بیشتری پیدا میکند، این رویکرد به طور فزایندهای مخاطرهآمیز خواهد شد. نویسندگان با موجی از شکایات ایدئولوژیک مواجه خواهند شد هیرش و لوین (۱۹۹۹) به نام”پلیس اعتبار” –کسانی که ادعای دفیتقطیع ملی ساختار را به عنوان موضوع تحقیق نامعتبر می کند–و متحمل شدن هزینه های بالای پاسخگویی به چالش های روزافزون این گروه. داوران به عنوان دلایلی برای رد ایرادات نسخه های خطی در مورد دفیمفهوم از”فرصت”استفاده می شود، چرا سازه های جایگزین به جای آن استفاده نشده است، یا چرا”فرصت”اصلا از برچسب استفاده شد اینفیالد قبلاً اجمالی از این را با بحث های هستی شناختی در مورد کشف یا ایجاد فرصت ها دیده است (آلوارز و بارنی، ۲۰۰۷) و اگر فشار به سمت فروپاشی سازه بدون چالش ادامه یابد، پیمایش در روند بررسی برای کسانی کهفیارزش دوم در ظرفیت بازنمایی سازه فرصت.
۳. مسئله دائمی: تعادل سودمندتر
با در نظر گرفتن مشکلات مرتبط با فشار به سمت فروپاشی سازه، این امر باعث می شودفیتلاش برای حل و فصل مشکلفیتقطیع ملی (یعنی انسجام ساخت) یا به توافق برسند که سازه دارای ارزش بازنمایی است و درجه ای از تنوع سیستماتیک در سازه را می پذیرد.فیnition (یعنی مسئله دائمی). با توجه به اینکه سازه ها”تقطیر پدیده ها به تمایزهای واضح”
در طول جنگهای پارادایم دهه ۱۹۸۰، نظریهپردازان سازمان اظهار تأسف کردند که بیربط بودن با عمل، موجودیت این رشته را تهدید میکند. قابل توجه است که امروزه تعداد بسیار کمی از دانشکده های بازرگانی برای موقعیت های هیئت علمی در تئوری سازمان تبلیغ می کنند.(Suddaby، ۲۰۱۰، پ. ۳۴۶) و اینکه درک ما از فرآیند کارآفرینی هنوز در حال تکامل است، ادامه داد:فیتنوع ملی ساختار فرصت اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. به این ترتیب، من با دیویدسون، کلاین و دیگران موافقم که بعید به نظر میرسد که یک دِی واحد وجود داشته باشدفیبه گونه ای ظهور خواهد کرد که انسجام ساختاری حاصل شود. با این حال، به جای از بین بردن ساختار فرصت در پاسخ، باید در نظر داشته باشیم که بسیاری موافقند که سازه ارزش بازنمایی برتری دارد زیراflبه اندازه کافی قابل درک است که طیفی از پویایی های شناختی و رفتاری را در بر گیرد که در طول زمان به عنوان بازیگران درگیر کارآفرینی آشکار می شوند (ر.ک. چوب و همکاران، ۲۰۱۲). این جهتی است که من تشویق میکنم حرکت کنیم، جایی که ساختار فرصت به عنوان سنگ بنای آن حفظ میشودفیeld اما به عنوان یک”واحد جمعی”(دوبین، ۱۹۷۸) که تمامیت یک پدیده پیچیده را نشان می دهد و در آن تغییرات سیستماتیک در ساختار را ضروری می کند. فی بحث به عنوان یک موضوع دائمیبرای روشن بودن، آنچه من از آن دفاع می کنم این است که به عنوان یک مورد خاص از تعادل موضوع دائمی در نظر گرفته می شود. موردی که بسیار فراتر از پذیرش طیف وسیعی از رفتارهای خاص استفیمفاهیم ساخت فرصت زیرا همانطور که دیدیم، این محققین را وادار می کند تا این مفهوم را به ساختارهای جایگزین مرتبه پایین تر تقسیم کنند، یا دوبین (۱۹۷۸) به نام”بدوی ها”از یک نظریه در عوض، تعادل مسئله دائمی که من تصور می کنم، خواهد بودflاز افزایش دقت نظری در اطراف مدل های فرآیندی کارآفرینی مدلهای فرآیند موجود را میتوان با استفاده از آن بهبود بخشید Suddaby’s (2010) عناصر اساسی شفافیت به عنوان یک راهنما و این احتمالاً منجر به قویسازی میشودفیمفاهیم فازها، مشخصاتفیکاتیون شرایط محدوده برای هر فاز (یعنی دفینقطه شروع و پایان اولیه) و identiفیروابط معنایی بین فازها، همه به گونه ای است که با مفهوم فرصت به عنوان یک مفهوم فراگیر انسجام پیدا کند. با سختتر کردن مدلهای مورد استفاده برای به تصویر کشیدن کل فرآیند، محققان بهتر میتوانند از مفهوم فرصت اطمینان حاصل کنندفیفاز مورد مطالعه را نسبی شناسایی و عملیاتی کرد. این می تواند ما را در مسیری به سمت سطوح قابل قبولی از تنوع قرار دهدفیتنوع ملی به طور سیستماتیک به مراحل به وضوح بیان شده و محدود در فرآیند گره می خورد. هنوز هم وجود خواهد داشتفیتنوع ملی است، اما در رابطه با فرآیند برخلاف هوس تصادفی محققان، سیستماتیک خواهد بود.
۳.۱. بنهفیتعادل مسئله دائمی
دو فایده اصلی وجود داردفیts برای حرکت به سمت موضوع دائمی به عنوان یک تعادل مطلوب. اولاً، فرصت یک مفهوم جمعبندی پسا است که در باطلفینیازهای سیستماتیک فرآیند محورفیتنوع ملی، انسجام بین طیف وسیعی از مفاهیم و پویایی ها را ایجاد می کند. دوم، سازه فرصت مکانیزمی را برای انباشت بدنه ای از دانش قابل اعتماد فراهم می کندflپیچیدگی و چند بعدی بودن کارآفرینی را تحت تأثیر قرار می دهد.
در موردفیاولین موردفیمحققین نسبت به ماهیت پسا ذاتی مفهوم فرصت ابراز ناراحتی کرده اند، یعنی فرصت ها نیازمند عمل و گذشت زمان هستند تا وجودشان محقق شود.راموگلو و تسانگ، ۲۰۱۶; دیموف، ۲۰۱۱). این بدان معناست که ساختار فرصت دوباره استflطبیعتاً مؤثر است زیرا پیش از این مشخص نیست که آیا انجام کاری جدید عاقلانه یا احمقانه است. این منحصر به مفهوم فرصت یا به مفهوم فرصت نیستفیدر بخش کارآفرینی، مفاهیم پیشین معمولاً در علوم اجتماعی استفاده میشود تا پدیدههای پیچیده با نتایج نامشخصی را که در طول زمان آشکار میشوند، در بر بگیرد. بنابراین، آنچه ما می دانیم این است که در حالی که سازه های پیشین دارای اشکالاتی هستند زیرا در حال حاضر اثبات نشده اند (دوبین، ۱۹۷۸; مارتین و آزبرگ، ۲۰۰۷) دارای منافع ذاتی هستندفیts نیز. خاصفیبه طور کلی، یک مزیت اصلی سازه های چتر پستی این است که آنها ایجاد می کنند انسجام بین مفاهیم دیگر و پویایی (لاو و همکاران، ۱۹۹۸; Suddaby، ۲۰۱۰(فلوید و همکاران، ۲۰۱۱). دی استفیبرای مثال، برای درک مفاهیم قصد کارآفرینی یا اقدام کارآفرینانه بدون مفهوم فراگیر فرصت.
از این رو، ساختار فرصت را نمی توان و نباید از طریق معرفی مفاهیم جایگزین به عناصر فرعی تجزیه کرد، زیرا چنین مفاهیمی با زمان و مکان محدود می شوند به گونه ای که انسجام را محدود می کند.۴این است که، یک مزیت کلیدی ازساختار فرصت دوباره استflتمام فرآیندها از جمله نقطه اوج ایده آل آن، یا آنچه که برخی آن را نامیده اند را تحت تأثیر قرار می دهد’پایان اوج'(کانمن، ۲۰۱۱بر خلاف مفاهیمی مانند ایدههای سرمایهگذاری جدید که به معنای نقطه اوج نیستند، مشکل انسجام ایجاد میکنند. اهمیت انسجام برایفیالد را نباید دست کم گرفت. بررسی مختصری از تکامل تاریخی رشتههایی مانند نظریه سازمانها نشان میدهد که چگونه فقدان مفاهیم خلاصهکننده پیشین، چندپارگی و چندین مکتب فکری را ایجاد کرد، که در نهایت غیرقابل قیاس شد.مک کینلی و مون، ۱۹۹۸; شرر، ۱۹۹۸). ما این شانس را داریم که با تقویت ساختار فرصت از طریق تعادل موضوع دائمی، از این سرنوشت در کارآفرینی جلوگیری کنیم، وضعیتی که محققان ماهیت پسین سازه را بهعنوان یک قوت و نه ضعف میپذیرند، زیرا از طریق ظرفیت بازنمایی، انسجام ایجاد میکند. مجموعه ای از روابط متنوعی را در بر می گیرد که با آشکار شدن فرآیند کارآفرینی در طول زمان پدیدار می شوند (مک مولن و دیموف، ۲۰۱۳).
سود دومفیتعادل مسئله دائمی این است که سازه فرصت مکانیزمی برای انباشت مجموعه ای از دانش فراهم می کند که دوبارهflپیچیدگی و چند بعدی بودن کارآفرینی را تحت تأثیر قرار می دهد. ساختار فرصت ارزشمند است زیرا وسیلهای برای بازنمایی مشترک از آنچه محققان مطالعه میکنند فراهم میکند و این به محققان اجازه میدهد مشارکتهای خود را به سمت یک نقطه مرجع مشترک هدایت کنند. بدون این، انباشت کمی از دانش ممکن است وجود داشته باشد، زیرا محققان پدیده های مشابه را مطالعه می کنند، اما به طور مداوم این کار را تحت ساختارهای برچسب گذاری شده مجدد انجام می دهند.مک کینلی و مون، ۱۹۹۸; Pfefer، ۱۹۹۳). چنین تکاملی در برچسبگذاری سازهها، علیرغم همان پدیدههای مورد مطالعه، دانشآموزی را به یک بازی زبانی تبدیل میکند که از توسعه جامعه علمی در طول زمان جلوگیری میکند.آستلی و زاموتو، ۱۹۹۲). جوامع موقت حول یک برچسب سازه برای یک دوره تشکیل میشوند، اما پس از آن اعتبار برچسب زیر سوال میرود و گروه بعدی این مفهوم را تحت پوشش یک برچسب جدید دوباره اختراع میکنند. این باعث ایجاد نظم و انضباط کم توجهی می شود که در آن دانش پژوهان فردی هستند’کار خودشان را انجام دهند’و آنچه در آن آموخته شد
دیویدسون (۲۰۱۶) این امر را با تصدیق این نکته نشان می دهد که تمرکز بر NVI ها باید با توجه به عوامل خارجی که امکان و محدودیت را ایجاد می کنند ترکیب شود. اقدام کارآفرینانه برای رسیدگی کاملتر به شرایط مستقل بازیگر. در مقابل، ساختار فرصت چنین ترکیباتی را در بر می گیرد.
موج آخر تا حد زیادی در این فرآیند گم می شود (مک کینلی و همکاران، ۲۰۱۱; ویتلی، ۲۰۰۰). بنابراین، برچسبگذاری به برچسبگذاری قبلی پاسخ میدهد به گونهای که نوعی تداوم وجود دارد، اما چیزهایی مانند متاآنالیزها و انباشت دانش که به آنها دلالت میکنند، غیرممکن میشوند.۵بنابراین، مزیت ساخت فرصت در حالت تعادل مسئله دائمی این است که به طور معمول ایجاد می کندبرچسب دریافتی که درک پدیدارشناختی را نشان میدهد که محققان مشارکتهای خود را در آن ادغام میکنند و در نتیجه خروجیهای دانش را با درجهای از قابلیت اطمینان تولید میکنند.
۴. نتیجه گیری
دلایلی برای نگرانی در مورد روند از بین بردن ساختار فرصت وجود دارد. ادامه نیرو در این جهت ممکن است در نهایت باعث بکشد’فضای توجه'(کالینز، ۲۰۰۱) به دور از اجماع در اطراف’فرصت’به عنوان یک نهاد سازماندهی مرکزی. در حالی که نمی توانیم بگوییم که جریان وسیع تحقیقات در مورد فرصت های کارآفرینی شواهد قطعی از واقعیت تجربی این پدیده ارائه کرده است، می توان گفت کهfort به ایجاد بینش در مورد کاربرد این مفهوم اختصاص داده شده است. به این ترتیب، جایگزین کردن ساختار، یا رها کردن آن به طور کلی، قرار می دهدفیeld در یک موقعیت ناامن در امتداد جبهه identi برای اطمینان از اینکه در شیوه مدیریت ساخت فرصت نیاز به تکامل وجود دارد و من صرفاً از تغییر دفاع نمی کنم. در عوض، من از تغییر حمایت میکنم که در آن به جای انتقال گفتگو به مجموعهای از سازههای جدید، توافق میکنیم که ساختار فرصت ارزش بازنمایی دارد و کار سخت مورد نیاز برای افزایش دقت نظری در مورد مدلهای فرآیند کارآفرینی را انجام میدهیم و در نتیجه کارآفرینی سیستماتیک را تسهیل میکنیم.فیتنوع ملی به عنوان یک موضوع دائمی این رویکرد پتانسیل افزایش دقت و ارتباط تحقیقات کارآفرینی را دارد.
نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.