تردید در مورد از بین بردن ساختار فرصت
متیو اس وود
گروه کارآفرینی، دانشکده بازرگانی Hankamer، دانشگاه Baylor، One Bear Place، Waco، TX 76798، ایالات متحده آمریکا
مقالهEINFO
کلید واژه ها:ساخت فرصت کارآفرینی
روند
چکیده
مفهوم فرصت کارآفرینی به یک نهاد اساسی تبدیل شده است که تحقیقات کارآفرینی را سازماندهی می کند. با این حال، اخیراً اعتبار این سازه با توجه محققانی که به دفیملیتکه تکه شدن به عنوان بسیار مشکل ساز است و از برچیدن سازه به نفع مفاهیم جایگزین حمایت می کند. این مقاله با شناسایی چندین مانع که برای آینده تحقیقات کارآفرینی ایجاد می کند، تردیدها را در مورد این حرکت بیان می کند. این درک با این مفهوم دنبال می شود که موافقت با سازه از نظر بازنمودی ارزشمند است و پذیرش تنوع سیستماتیک در سازهفینی-tion به عنوان تابعی از clariفیویرایشمفهومسازی فرآیند زیربنای کارآفرینی حالت تعادلی سودمندتری است. خاصفیc beneفیtsمرتبط با حرکت در این جهت هستندفیویرایش
مجموعه ای قوی از ادبیات، ساختار فرصت های کارآفرینی را به عنوان یک “موجود اساسی” مستحکم کرده است.کوهن، ۲۰۱۲)در تحقیقات کارآفرینی (شورت و همکاران، ۲۰۱۰). علیرغم کاربرد نشان داده شده آن، چالش های قابل توجهی در ارتباط با این مفهوم وجود دارد و چندین محقق با عدم وضوح تعریف و دقت نظری پیرامون مفهوم فرصت مشکل دارند. این امر باعث شده است که برخی از محققان ادعا کنند که این چیزی بیش از نوآوری زبانی نیست.راموگلوو زیگلیدوپولوس، ۲۰۱۵)در حالی که دیگران ادعا می کنند که ذاتاً گریزان است (دیموف، ۲۰۱۱) و بنابراین از یک مشکل شفافیت ساختار غیر قابل حل رنج می برددیویدسون،۲۰۱۵). بنابراین، برخی اصرار دارند که ساختار فرصت با مفاهیم جایگزینی مانند “ایده های سرمایه گذاری جدید، توانمندسازهای خارجی و اعتماد به فرصت” جایگزین شود.دیویدسون، ۲۰۱۵; دیویدسون، ۲۰۱۶)در حالی که دیگران خواستار کنار گذاشتن کامل ساختار هستند (فاس و کلاین، ۲۰۱۲; کلاین، ۲۰۰۸). این واکنشها به این دلیل قابلتوجه هستند که نشاندهنده تمایل محققان کارآفرینی برای تغییر تمرکز گفتگو به جای پرداختن به سؤالات دشوار ارائهشده توسط مفهوم فرصت است.
از بسیاری جهات، این قابل انتظار است. مفهوم فرصت اساساً یک ساختار چتری است که طیفی از پویایی ها را در بر می گیرد که منجر به شکل گیری سرمایه گذاری جدید می شود. این مهم است زیرا تحقیقات قبلی نشان داده است که سازه های چتر معمولاً در یک مسیر قابل پیش بینی بالا و پایین می روند.هیرش و لوین (۱۹۹۹)برای مثال، تکامل ساختارهای چتر را به دقت ترسیم کنید و مستند کنید که وقتی محققان با جنبههای مبهم یک سازه دست و پنجه نرم میکنند، معنا تکهتکه میشود و هیجان اولیه درباره توانایی ساختار برای نمایش پدیدههای پیچیده کاهش مییابد، زیرا زمزمههای نارضایتی در اطراف تنوع تعاریف رشد میکند. برای نمایش پدیده ها استفاده می شود. این زمزمه ها اغلب به حملاتی در مقیاس تمام عیار بر اعتبار سازه در قالب فراخوان هایی برای عقب نشینی و بازنگری در استفاده مناسب از سازه تبدیل می شوند. همانطور که بحث های بالا نشان می دهد، به نظر می رسد پویایی در این خطوط با ساختار فرصت های کارآفرینی آشکار می شود.
این بصیرت است زیراهیرش و لوین (۱۹۹۹)در ادامه نتیجه گیری کنید که وقتی این اتفاق می افتد، یکی از سه حالت تعادل آشکار می شود: (۱) ایجاد انسجام – چالش های تقسیم بندی تعریف حل می شود. (۲) مسئله دائمی – توافق کنید که ساختار است
از نظر بازنمودی ارزشمند است و تنوع در تعریف را می پذیرد. یا (۳) فروپاشی ساختار – استفاده از سازه را کنار بگذارید، معمولاً به نفع چندین عنصر فرعی. با در نظر گرفتن این منظر، واضح است که تلاشهای برخی از محققان برای جایگزینی ساختار با مفاهیم جایگزین یا حذف کامل استفاده از آن، برای وضعیت تعادلی فروپاشی سازه فشار میآورد. من نسبت به این جنبش تردید دارم، زیرا موانع متعددی را برای آینده تحقیقات کارآفرینی معرفی می کند. اینها نارسایی هایی هستند که باید در نظر گرفته شوند
(۱) تکه تکه شدن تعریف نتیجه فقدان شفافیت فرآیند است که با از بین بردن ساختار فرصت حل نشده است، (۲) ساختار بیانگر زبان مورد استفاده کارآفرینان در این زمینه است و (۳) نویسندگانی که از ساختار فرصت استفاده می کنند به طور فزاینده ای متحمل مشکلات زیادی می شوند. هزینه های پاسخگویی به چالش های پلیس اعتبار با در نظر گرفتن این مسائل، من از فشار به سمت “مسئله دائمی” به جای “فروپاشی ساختن” به عنوان یک حالت تعادل سودمندتر حمایت می کنم. این مقاله به تشریح این نکات می پردازد و برخی از مزایای تغییر در این جهت را بیان می کند.
- مشکلات با فشار دادن به سمت فروپاشی سازه
سازه انتزاع مفهومی پدیده هایی است که مجموعه ای مشترک از مشاهدات را در بر می گیرد.بابی، ۱۹۹۲; Suddaby، ۲۰۱۰).سازه ها بازنمایی ذهنی هستند که پیچیدگی واقعیت را به سطحی از درک کاهش می دهند. سازه هایی که این کار را به خوبی انجام می دهند توسط بسیاری از محققان پذیرفته شده اند، و با ایجاد اجماع در مورد ارزش و فایده ساختار، آن را عینیت می بخشد.
– به عنوان موجودی خارج از ذهن افراد دیده می شود (مک کینلی، ۲۰۰۵). مزیت عینیت سازی سازه، اجماع است که زیربنای آن، مشروعیت پدیده ها را به عنوان موضوع تحقیق فراهم می کند. در کارآفرینی، مشروعیت موضوع مطالعه برای این رشته زمانی مورد توجه اصلی بود تا اینکهشین و ونکاتارامن (۲۰۰۰)این مفهوم را معرفی کرد که با تمرکز بر ساختار فرصت کارآفرینی، این زمینه می تواند هم متمایز و هم مشروع باشد. این ایده به قدری موفق بود که ساختار فرصت به یک نهاد اساسی در هدایت تحقیقات کارآفرینی تبدیل شد.
با این حال، از آنجا که سازه ها بازنمایی ذهنی هستند، قدرت آنها در اجماع نهفته است که سازه نمایش دقیق تری از پدیده ها نسبت به رقبا است. با این حال، اجماع سیال است و سازهها در معرض عینیتزدایی قرار میگیرند، وضعیتی که زمانی رخ میدهد که «فقدان اجماع بین محققان درباره تعریف سازه» وجود داشته باشد.مک کینلی، ۲۰۰۵، p.101) و این موضوع ذهنی بودن سازه را که اغلب منجر به فروپاشی سازه می شود برجسته می کند. در واقع، فرمولبندیهای تعریفی متعددی از مفهوم فرصت وجود دارد و به نظر میرسد که هدفزدایی از ساختار ظاهر میشود.دیویدسون (۲۰۱۵)،فاس و کلاین (۲۰۱۲)و دیگران ادعا می کنند که تکه تکه شدن تعریف جریان های مشاهده شده از ویژگی های ذاتی سازه است. به این معنا که ماهیت بنیادی گریزان واقعیت تجربی پیرامون پدیده همراه با کشش مفهوم، تعریف یکپارچه سازه فرصت را دست نیافتنی می کند (یعنی مشکل شفافیت سازه).۱).در پاسخ،دیویدسون (۲۰۱۵)شاید ناآگاهانه از فروپاشی سازه بهعنوان یک حالت تعادل مطلوب حمایت میکند، به این معنا که او استدلال میکند که ساختار فرصت را به نفع مفاهیم جایگزین مانند ایدههای سرمایهگذاری جدید، توانمندسازهای خارجی و اعتماد به فرصت کنار بگذارد.۲
- شفافیت فرآیند حل نشده
در حالی که من با دیویدسون موافقم که تکه تکه شدن تعریف یک مشکل بالقوه است، اما با این فرض مخالفم که دلیل چنین تقسیم بندی، مبهم بودن ذاتی مفهوم است و ساختارهای جایگزین زیربعدی راه حل هستند. موضع من این است که منبع تکه تکه شدن تعریف، فقدان وضوح ساختار نیست، بلکه فقدان وضوح فرآیند است. کارآفرینی یک فرآیند است (مک مولنو دیموف، ۲۰۱۳و انتزاعات مفهومی زیادی (یعنی مدلها) از کارآفرینی به عنوان یک سری فعالیتها وجود دارد (به عنوان مثال،باوه، ۱۹۹۴;روف، ۲۰۰۵). برخی از رویکردها این فرآیند را غیرخطی می دانند (ساراسواتی، ۲۰۰۱)در حالی که دیگران آن را به عنوان مجموعه ای متوالی از مراحل که در طول زمان آشکار می شوند (نگاه کنید بهعکس. ۱).صرفنظر از رویکرد، مدلهای فرآیند چالشهایی را برای تحقیقات تجربی ایجاد میکنند، زیرا فرآیند به مراحلی مانند ابزار، آزمایش و تعهدات تجزیه میشود.چندلر و همکاران، ۲۰۱۱)در رویکرد غیر خطی یا شناسایی، ارزیابی و بهره برداری در سنت خطی (شین و ونکاتارامن، ۲۰۰۰)تحت این پوشش که فازها را می توان به طور مستقل از طریق یک سری تحلیل ورودی-خروجی مطالعه کرد (ر.ک.وود و ویلیامز، ۲۰۱۴). با این حال، این فازها فاقد وضوح هستند، به این معنا که به صورت ضعیف تعریف شده اند و در مشخص کردن نقاط ابتدایی و پایانی واضح ناکام هستند.
مفهوم این است که همانطور که محققین فازهای خاص را مطالعه می کنند، رویکرد فرآیند مستلزم «توسعه» تعریف «فرصت» برای عملیاتی کردن سازه مطابق با مفهوم سازی فاز مورد مطالعه (یعنی شناسایی، توسعه و غیره) است. همانطور که در بسیاری از مطالعات آشکار می شود، یک اثر بازخورد تحقق می یابد زیرا تغییرات در عملیاتی سازی و اندازه گیری ساختار فرصت باعث افزایش ابهام می شود.مک کینلی و مون، ۱۹۹۸). از این رو، معنای ساختار فرصت در طول زمان به طور فزاینده ای تکه تکه می شود، اما نه به دلیل ویژگی های مفهوم، به عنواندیویدسون (۲۰۱۵)،فاس و کلاین (۲۰۱۲)و دیگران مدعی شده اند، در عوض به دلیل تجلی عدم شفافیت در مورد فرآیند (وان دی وان، ۲۰۰۷).این عدم وضوح را نمی توان با حرکت به سمت مفاهیم جایگزین حل کرد. هر مفهوم جایگزینی به طور منظم برای نقشهبرداری در فرآیند به همان شیوهای که ساختار فرصت دارد، دوباره تعریف میشود، که منجر به همان تقسیمبندی تعریفی میشود که مفاهیم جدید قرار بود حذف شوند. اساساً، مفاهیم جایگزین ما را درست به همان جایی که شروع کرده بودیم و در مورد آن می برددیویدسون (۲۰۱۵)، برابر سه
۱این شامل جنبه مطلوبیت ذاتی ساختار فرصت است که توسط آن بحث شده استدیویدسون (۲۰۱۵)به عنوان یک دفیمعمای ملی
۲قابل توجه، کلمه’فرصت’در یکی از سازههای جایگزین ظاهر میشود، که نشان میدهد حتی در یک مفهومسازی مجدد، ارزش بازنمایی دارد.
عکس. ۱.مفهوم سازی فاز نمونه فرآیند کارآفرینی.Bhave (1994)،شین و ونکاتارامن (۲۰۰۰)وبیکر و شپرد (۲۰۱۶).
- زبان بومیان
مشکل دوم در مورد فشار برای جایگزینی ساختار فرصت این است که در نظر نمیگیرد که کنار گذاشتن این مفهوم به عنوان یک نهاد اساسی در تحقیقات کارآفرینی، دانش را از ارتباط با متخصصان دور میکند. وقتی کارآفرینان فعالیتهای خود را برای معرفی محصولات یا خدمات جدید، نوآوری در شیوههای موجود، یا ایجاد سرمایهگذاریهای جدید توصیف میکنند، پیوسته این فعالیتها را بهعنوان فرصتهای حس کردن و تعقیب توصیف میکنند. آنها نمی گویند که به عوامل خارجی واکنش نشان می دهند (دیویدسون، ۲۰۱۵)تمایلات جذاب (راموگلو و تسانگ، ۲۰۱۶)یا قضاوت های متمرکز در آینده (فاس و کلاین، ۲۰۱۲). مسلماً، وقتی یک پزشک می گوید: «من فرصتی را برای معرفی یک ابزارک جدید احساس می کنم»، مشخص نیست که آیا منظور آنها فرصت به همان معنای نظریه پردازان کارآفرینی است یا خیر، اما کارآفرینی یک رشته کاربردی است و از زبان محدودیت های بومیان دور می شود. علما به برج عاج بی ربط.۳در واقع،هیرش و لوین (۱۹۹۹)سندی مبنی بر اینکه استفاده از سازه ها توسط مؤلفه های غیر آکادمیک، احتمال فروپاشی سازه را کاهش می دهد، زیرا این اصطلاح در دنیای واقعی بدیهی تلقی می شود. با توجه به استفاده گسترده از ساخت فرصت توسط کارآفرینان در این زمینه، این نشان می دهد که برای توجیه از بین بردن این مفهوم در تحقیقات دانشگاهی، بیش از چندپارگی تعریف نیاز است.
- مقابله با پلیس اعتبار
یک مشکل نهایی در مورد حمایت از فروپاشی ساختار فرصت این است که منجر به فرآیند بررسی همتایان مجلات بسیار غیرقابل پیش بینی می شود. تا به امروز، پژوهشگران فرصت توانستهاند کار خود را با ادای احترام به ساختار فرصت بهعنوان یک نهاد نهادینهشده، موقعیتیابی کنند، اما از آنجایی که فشار به سمت از بین بردن سازه جذابیت بیشتری پیدا میکند، این رویکرد به طور فزایندهای مخاطرهآمیز خواهد شد. نویسندگان با موجی از شکایات ایدئولوژیک مواجه خواهند شدهیرش و لوین (۱۹۹۹)”پلیس اعتبار” نامیده می شود – کسانی که ادعا می کنند تکه تکه شدن تعریف ساختار را به عنوان موضوع تحقیق نامعتبر می کند – و متحمل هزینه های زیادی برای پاسخ به چالش های روزافزون این گروه می شوند. داوران به عنوان دلایلی برای رد ایرادات دستنوشتهها در مورد تعریف «فرصت» استفاده شده، اینکه چرا سازههای جایگزین به جای آن استفاده نشده است، یا اصلاً چرا از برچسب «فرصت» استفاده شده است، اشاره میکنند. این حوزه قبلاً با بحثهای هستیشناختی درباره کشف یا ایجاد فرصتها، اجمالی از این موضوع را دیده است.آلوارزو بارنی، ۲۰۰۷و اگر فشار به سمت فروپاشی سازه بدون چالش ادامه یابد، پیمایش در فرآیند بررسی برای کسانی که ارزشی را در ظرفیت بازنمایی ساختار فرصت مییابند، بسیار دلهرهآور خواهد بود.
- مسئله دائمی: یک تعادل سودمندتر
با در نظر گرفتن مشکلات مرتبط با فشار به سمت فروپاشی سازه، این زمینه را برای تلاش برای حل تکه تکه شدن تعریف (یعنی انسجام سازه) یا توافق بر این است که سازه ارزش بازنمایی دارد و درجه ای از تنوع سیستماتیک در تعریف سازه را می پذیرد (یعنی دائمی) تلاش می کند. موضوع). با توجه به اینکه «پدیدهها را به تمایزات دقیق تبدیل میکند»
۳در طول جنگهای پارادایم دهه ۱۹۸۰، نظریهپردازان سازمان اظهار تأسف کردند که بیربط بودن با عمل، موجودیت این رشته را تهدید میکند. قابل توجه است که امروزه تعداد بسیار کمی از دانشکده های بازرگانی برای موقعیت های هیئت علمی در تئوری سازمان تبلیغ می کنند.
(سودابی،۲۰۱۰، پ. ۳۴۶) و اینکه درک ما از فرآیند کارآفرینی هنوز در حال تکامل است، ادامه تنوع تعریفی ساختار فرصت اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. به این ترتیب، من با دیویدسون، کلاین و دیگران موافقم که بسیار بعید است که یک تعریف واحد ظاهر شود که انسجام ساختاری حاصل شود. با این حال، به جای از بین بردن ساختار فرصت در پاسخ، باید در نظر داشته باشیم که بسیاری موافقند که این سازه ارزش بازنمایی برتری دارد، زیرا به اندازه کافی انعطافپذیر است که طیفی از پویاییهای شناختی و رفتاری را که در طول زمان به عنوان بازیگران درگیر کارآفرینی میشوند، در بر گیرد (ر.ک.وود و همکاران، ۲۰۱۲). این جهتی است که من تشویق میکنم حرکت کنیم، جایی که ساختار فرصت بهعنوان سنگ بنای حوزه حفظ میشود اما بهعنوان «واحد جمعبندی» در نظر گرفته میشود.دوبین، ۱۹۷۸) که کلیت یک پدیده پیچیده را نشان می دهد و در آن تغییر سیستماتیک در تعریف سازه به عنوان یک موضوع دائمی را ضروری می کند.
برای روشن بودن، آنچه من از آن دفاع می کنم این است که به عنوان یک مورد خاص از تعادل موضوع دائمی در نظر گرفته می شود. چیزی که بسیار بیشتر از پذیرش طیف وسیعی از تعاریف خاص از ساختار فرصت است. زیرا همانطور که دیدیم، این محققین را وادار می کند تا این مفهوم را به ساختارهای جایگزین مرتبه پایین تر تقسیم کنند، یادوبین (۱۹۷۸)به نام «اولیه» یک نظریه. در عوض، تعادل مسئله دائمی که من تصور می کنم از افزایش دقت نظری در مورد مدل های فرآیندی کارآفرینی ناشی می شود. مدلهای فرآیند موجود را میتوان با استفاده از آن بهبود بخشیدSuddaby’s (2010)عناصر اساسی وضوح به عنوان یک راهنما و این احتمالاً منجر به تعاریف قوی از فازها، مشخص کردن شرایط محدوده برای هر مرحله (یعنی نقطه شروع و پایان قطعی) و شناسایی روابط معنایی بین فازها می شود، همه به روشی که به انسجام برسد. با مفهوم فرصت به عنوان یک مفهوم فراگیر. با سختتر کردن مدلهای مورد استفاده برای به تصویر کشیدن کل فرآیند، محققان بهتر میتوانند اطمینان حاصل کنند که مفهوم فرصت نسبت به فاز مورد مطالعه تعریف و عملیاتی شده است. این می تواند ما را در مسیری به سمت سطوح قابل قبولی از تنوع قرار دهد، زیرا تنوع تعریفی به طور سیستماتیک به مراحل مشخص و محدود در فرآیند گره می خورد. هنوز تنوع تعریفی وجود خواهد داشت، اما در رابطه با فرآیند برخلاف هوس تصادفی محققان، سیستماتیک خواهد بود.
- بنهفیتعادل مسئله دائمی
دو فایده اصلی برای حرکت به سمت موضوع دائمی به عنوان یک تعادل مطلوب وجود دارد. اول، فرصت یک مفهوم جمعبندی پس از آن است که در محدوده تغییرات تعریفی سیستماتیک مبتنی بر فرآیند، انسجام بین طیف وسیعی از مفاهیم و پویاییها را ایجاد میکند. دوم، ساختار فرصت مکانیزمی را برای انباشت بدنه قابل اعتمادی از دانش فراهم می کند که پیچیدگی و چند بعدی بودن کارآفرینی را منعکس می کند.
با توجه به اولین فایده، محققان نسبت به ماهیت پسین ذاتی مفهوم فرصت ابراز ناراحتی کردهاند، یعنی فرصتها نیازمند عمل و گذشت زمان برای تحقق وجودشان هستند.راموگلوو تسانگ، ۲۰۱۶; دیموف، ۲۰۱۱). این بدان معناست که ساختار فرصت ذاتاً منعکس کننده است، زیرا پیش از این مشخص نیست که انجام کاری جدید عاقلانه یا احمقانه است. این منحصر به مفهوم فرصت یا حوزه کارآفرینی نیست، مفاهیم پیشین معمولاً در علوم اجتماعی برای دربرگرفتن پدیدههای پیچیده با نتایج نامشخص که در طول زمان آشکار میشوند استفاده میشوند. بنابراین، آنچه ما می دانیم این است که در حالی که سازه های پیشین دارای اشکالاتی هستند زیرا در حال حاضر اثبات نشده اند (دوبین، ۱۹۷۸; مارتین و آزبرگ، ۲۰۰۷)آنها مزایای ذاتی نیز دارند. به طور خاص، یک مزیت اصلی ساختارهای چتر پس از آن این است که آنها انسجام بین مفاهیم و پویایی های دیگر را ایجاد می کنند.لاو و همکاران، ۱۹۹۸; Suddaby، ۲۰۱۰)زیرا آنها مجموعه ای فراگیر از درک پارادایمیک را به گونه ای تجسم می دهند که داستان پدیده را بیان می کند (فلوید و همکاران، ۲۰۱۱).برای مثال، درک مفاهیم قصد کارآفرینی یا اقدام کارآفرینانه بدون مفهوم فراگیر فرصت دشوار است.
از این رو، ساختار فرصت را نمی توان و نباید از طریق معرفی مفاهیم جایگزین به عناصر فرعی تجزیه کرد، زیرا چنین مفاهیمی با زمان و مکان محدود می شوند به گونه ای که انسجام را محدود می کند.۴به این معنا که، یک مزیت کلیدی ساختار فرصت این است که تمام فرآیندها از جمله نقطه اوج ایدهآل آن را منعکس میکند، یا آنچه برخی آن را «پایان اوج» مینامند.کانمن، ۲۰۱۱بر خلاف مفاهیمی مانند ایدههای سرمایهگذاری جدید که به معنای نقطه اوج نیستند، مشکل انسجام ایجاد میکنند. اهمیت انسجام برای این حوزه را نباید دست کم گرفت. بررسی مختصری از تکامل تاریخی رشتههایی مانند نظریه سازمانها نشان میدهد که چگونه فقدان مفاهیم خلاصهکننده پیشین، چندپارگی و چندین مکتب فکری را ایجاد کرد، که در نهایت غیرقابل قیاس شد.مک کینلی و مون، ۱۹۹۸; شرر، ۱۹۹۸). ما این شانس را داریم که با تقویت ساختار فرصت از طریق تعادل موضوع دائمی، از این سرنوشت در کارآفرینی جلوگیری کنیم، وضعیتی که محققان ماهیت پسین سازه را بهعنوان یک قوت و نه ضعف میپذیرند، زیرا از طریق ظرفیت بازنمایی، انسجام ایجاد میکند. مجموعه ای از روابط متنوعی را در بر می گیرد که با آشکار شدن فرآیند کارآفرینی در طول زمان پدیدار می شوند (مک مولن و دیموف، ۲۰۱۳).
دومین مزیت تعادل موضوع دائمی این است که ساختار فرصت مکانیزمی را برای انباشت مجموعه ای از دانش فراهم می کند که پیچیدگی و چند بعدی بودن کارآفرینی را منعکس می کند. ساختار فرصت ارزشمند است زیرا وسیلهای برای بازنمایی مشترک از آنچه محققان مطالعه میکنند فراهم میکند و این به محققان اجازه میدهد مشارکتهای خود را به سمت یک نقطه مرجع مشترک هدایت کنند. بدون این، انباشت کمی از دانش ممکن است وجود داشته باشد، زیرا محققان پدیده های مشابه را مطالعه می کنند، اما به طور مداوم این کار را تحت ساختارهای برچسب گذاری شده مجدد انجام می دهند.مک کینلیو مون، ۱۹۹۸; فافر، ۱۹۹۳). چنین تکاملی در برچسبگذاری سازهها، علیرغم همان پدیدههای مورد مطالعه، دانشآموزی را به یک بازی زبانی تبدیل میکند که از توسعه جامعه علمی در طول زمان جلوگیری میکند.آستلیو زاموتو، ۱۹۹۲). جوامع موقت حول یک برچسب سازه برای یک دوره تشکیل میشوند، اما پس از آن اعتبار برچسب زیر سوال میرود و گروه بعدی این مفهوم را تحت پوشش یک برچسب جدید دوباره اختراع میکنند. این امر باعث ایجاد نظم و انضباط کم توجهی می شود که در آن دانش پژوهان “کار خود را انجام می دهند” و آنچه در آن آموخته شده است
۴دیویدسون (۲۰۱۶)این امر را با تصدیق این نکته نشان می دهد که تمرکز بر NVI ها باید با توجه به عوامل خارجی ترکیب شود که اقدام کارآفرینی را قادر می سازد و آن را محدود می کند تا به طور کامل به شرایط مستقل بازیگر رسیدگی کند. در مقابل، ساختار فرصت چنین ترکیباتی را در بر می گیرد.
موج آخر تا حد زیادی در این فرآیند گم می شود (مک کینلی و همکاران، ۲۰۱۱; ویتلی، ۲۰۰۰).بنابراین، برچسبگذاری به برچسبگذاری قبلی پاسخ میدهد به گونهای که نوعی تداوم وجود دارد، اما چیزهایی مانند متاآنالیزها و انباشت دانش که به آنها دلالت میکنند، غیرممکن میشوند.۵بنابراین، مزیت ساخت فرصت در حالت تعادل مسئله دائمی این است که یک برچسب معمول دریافت می کند که درک پدیدارشناختی را نشان می دهد که محققان مشارکت های خود را در آن ادغام می کنند و در نتیجه خروجی های دانش را با درجه ای از قابلیت اطمینان تولید می کنند.
- نتیجه
دلایلی برای نگرانی در مورد روند از بین بردن ساختار فرصت وجود دارد. ادامه نیرو در این جهت ممکن است در نهایت “فضای توجه” را بکشد (کالینز، ۲۰۰۱)به دور از اجماع پیرامون «فرصت» به عنوان یک نهاد سازمان دهنده مرکزی. در حالی که نمی توانیم بگوییم که جریان وسیع تحقیقات در مورد فرصت های کارآفرینی شواهد قطعی از واقعیت تجربی این پدیده ارائه کرده است، می توانیم بگوییم که تلاش های قابل توجهی برای ایجاد بینش در مورد سودمندی این مفهوم اختصاص یافته است. به این ترتیب، جایگزینی سازه، یا رها کردن آن به طور کلی، زمینه را در موقعیتی نامطمئن در امتداد جبهه های شناسایی شده قرار می دهد. برای اطمینان از اینکه در شیوه مدیریت ساخت فرصت نیاز به تکامل وجود دارد و من صرفاً از تغییر دفاع نمی کنم. در عوض، من از تغییری دفاع میکنم که در آن بهجای تغییر مکالمه به مجموعهای از ساختارهای جدید، موافقیم که ساختار فرصت ارزش بازنمایی دارد و کار سخت مورد نیاز برای افزایش دقت نظری در مورد مدلهای فرآیندی کارآفرینی را انجام میدهیم و در نتیجه تنوع تعریفی سیستماتیک را تسهیل میکنیم. به عنوان یک مسئله دائمی این رویکرد پتانسیل افزایش دقت و ارتباط تحقیقات کارآفرینی را دارد.
سپاسگزاریها
من با سپاسگزاری از بازخورد روشنگرانه ارائه شده توسط پیتر کلاین و دیوید ویلیامز در مورد نسخه های قبلی مقاله قدردانی می کنم. من همچنین از سردبیر Dimo Dimov و منتقد ناشناس JBVI برای پیشنهاداتی که این مقاله را بسیار بهبود بخشید تشکر می کنم.
نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.