پروژه درس تحلیل دینامیک های سیستم
مقدمه:
در این چند سال اخیر با فضایی که در کشور ایجاد شده و مسائلی که در این مدت رخ داده خیلی از بسترها را برای گسترش علم و فراهم کردن زمینه مناسب برای جوانان اهل علم فراهم کرده که با تمام مشکلات و سدهایی که برای رسیدن به خواسته هایشان هست تمام آنان را با جان و دل بپذیرند و هنوز هم در این کشور مشغول به خدمت باشند. اما با تمام این صحبتها درصد بزرگی از جوانان و نخبگان علمی هنوز مایلند به کشورهای پیشرفته مهاجرت کنند .
در این میان عوامل و مسائل زیادی چه از نظر سیاسی ؛ اقتصادی ؛ اجتماعی و …. وجود دارند که باعث دلسرد شدن و مهاجرت نخبگان شده است .
یکی از مهمترین و تاریخی ترین حوادثی که باعث نا امیدی و عدم رضایت جوانان تحصیل کرده از اقامت و تحصیل در ایران است؛ عواملی است که امنیت را برای جامعه نخبه و فرهیخته کشور صلب کرده و آزادی تفکر و بیان را از آنان می گیرد.
امنیت شغلی، امنیت جانی و تامین اجتماعی شاید بنیادهای اولیه رضایت برای نخبگان و دانشمندان باشد که متاسفانه در ایران همیشه مورد تعرض است.
کارهای اجتماعی نه خلق الساعه است ونه انفرادی که بتوان آن را به صورت منفک و مجزا در نظر گرفته و مورد بررسی قرار داد. برخورد تحلیلی با رفتار اجتماعی بیانگر این نکته است که عمل اجتماعی عمل ساخت یافته ای است که در یک نظام روابط متقابل شکل میگیرد.
تلاش برای فهم جامعه به صورت دقیق یادگار عصر رنسانس است که اروپایی ها سعی در فهم قواعد حاکم بر جامعه میکردند.
در افق دیدی به مدت ۵۰ سال ما به برسی این سیستم پرداختیم و به نتایج مهمی رسیدیم، که در ادامه به بررسی آن میپردازیم.
ﺟﻤﻬﻮریاﺳﻼﻣﻲاﻳﺮانﻧﻴﺰازﺟﻤﻠﻪﻛﺸﻮرﻫﺎﻳﻲاﺳﺖﻛﻪﺑﺎﻣﻌﻀﻞ مهاجرت مغزهاروﺑﺮوﺑﻮدهوﻫﺴﺖ. ﺑﻪﻧﻈﺮﻣﻲرﺳﺪﺑﺎوﻗﻮعاﻧﻘﻼباﺳﻼﻣﻲوﺳﭙﺲﺟﻨﮓﺗﺤﻤﻴﻠﻲﺑﺪﻳﻬﻲﺑﻮدﻛﻪﺑﻪﺳﺒﺐﺗﻐﻴﻴﺮﻧﻈﺎمﺳﻴﺎﺳﻲوﻫﻤﭽﻨﻴﻦﺑﻲﺛﺒﺎﺗﻲﻫﺎیﺳﻴﺎﺳﻲ،اﻗﺘﺼﺎدیواﺟﺘﻤﺎﻋﻲﻧﺎﺷﻲازﺟﻨﮓ،ﻣﻮجﻣﻬﺎﺟﺮتوﻓﺮارﻣﻐﺰﻫﺎازاﻳﺮانﺑﻪوﺟﻮدآﻳﺪ.ازاﻳﻦرو براﺳﺎسﺑﺮﺧﻲدﻳﺪﮔﺎهﻫﺎﻣﻲﺗﻮانﮔﻔﺖﻧﺎﺑﺴﺎﻣﺎﻧﻲﻫﺎیﺳﻴﺎﺳﻲﻋﻠﺖاﺻﻠﻲﻣﻬﺎﺟﺮتﻧﺨﺒﮕﺎناﺳﺖ. اﻣﺎاداﻣهروﻧﺪﻣﻬﺎﺟﺮتﻧﺨﺒﮕﺎنﭘﺲازﭘﺎﻳﺎنﺟﻨﮓ (وﺑﺮﻗﺮاریﺳﺎﻣﺎنﺳﻴﺎﺳﻲ نسبیدراﻳﺮان) اﻳﻦﺳﺆالراﺑﻪذﻫﻦمیرساندﻛﻪﭼﺮاﺑﺎوﺟﻮدﺳﺎﻣﺎنﺳﻴﺎﺳﻲ،ﻣﻬﺎﺟﺮتﻧﺨﺒﮕﺎنازﻛﺸﻮرﺗﺪاومﻳﺎﻓﺘﻪاﺳﺖ؟دراﻳﻦﻣﻘﺎﻟﻪدﻻﻳﻞﻣﻬﺎﺟﺮتﻧﺨﺒﮕﺎنازاﻳﺮانبا دیدگاه تفکر سیستمی ﻣﻮردﺑﺮرﺳﻲﻗﺮارﻣﻲﮔﻴﺮد. در پی آنیم که روابط حاکم بر مهاجرت نخبگان کشور را بررسی کنیم و به تحلیل سیاست های موجود کشور بپردازیم.
اهمیت تحقیق
ایران در بین ۹۸ کشوری که مهاجرت نخبگان یا فرار مغزها را در کارنامه ی خود ثبت کرده اند، جایگاه اول را به خود اختصاص داده است.
• براساس آخرین آمارهای اداره ی گذرنامه، روزانه پانزده مهندس و هفت نفر با داشتن مدرک دکترا از کشور خارج می شوند و روند فرار مغزها از کشور همچنان سیر صعودی دارد.
• براساس اطلاعات منتشره از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، سالانه ۱۴۵ هزار نفر از کشور مهاجرت می کنند که ۱۰۵ هزار نفر آنها دارای تحصیلات دانشگاهی هستند.
• به گزارش یک مسوول وزارت نفت، فرار مغزها موجب خروج سالانه ۵۰ میلیارد دلار از ثروت ملی کشور می شود. (در حالی که تربیت یک کارشناس و متخصص حدود ۵۰۰ هزار دلار برای کشور هزینه دارد، خروج تعداد فوق الذکر موجب از دست رفتن سالانه ۵۰ ملیارد دلار از ثروت کشور می شود.)
• یک گزارش دیگر حاکی است، در حالی که ایران سالانه ۱۲ میلیارد دلار نفت صادر می کند، باصدور سالانه ۳۸ میلیارد دلار در صدور نخبگان، گوی سبقت را از همگان ربوده است (کدیور،۱۳۸۴).
تعریف نخبه:
نخبه: به فرد برجسته و کارآمدی اطلاق می شود که اثر گذاری وی در تولید علم، هنر و فناوری کشور محسوس باشد و هوش، خلاقیت، کارآفرینی و نبوغ فکری وی در راستای تولید دانش و نوآوری موجب سرعت بخشیدن به رشد و توسعه علمی و متوازن کشور گردد. احراز نخبگی افراد براساس آیین نامه پیشنهادی هیئت امناء و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی خواهد بود.
پدیده مهاجرت مغزها: بحران کشورهای در حال توسعه
مهاجرت در جهان کنونی تبدیل به پدیده ای فراگیر شده است. مهاجرت نخبگان، تنها دامن کشورهای در حال توسعه را نگرفته، بلکه در کشورهای توسعه یافته نیز مساله ای به نام مهاجرت متخصصان وجود دارد که نمونه آن مهاجرت نخبگان از کانادا به کشور امریکاست.
به طور کلی مهاجرت امری مذموم و ناپسند نیست، اما پدیده فرار مغزها که به خروج وسیع متخصصان و اندیشمندان یک کشور اشاره دارد، برای کشور مبداء بار ارزشی اش منفی است و مذموم تلقی می شود و این مساله زمانی به عنوان یک معضل اجتماعی مطرح می شود که کشور مهاجر فرست از فقدان چنین افرادی در رنج و کمبود باشد.
در عصر جهانی شدن، اقتصاد صنعتی موج دومی به اقتصاد موج سومی یا اقتصاد دانش محور تغییر ماهیت داده است. در این نوع اقتصاد، اطلاعات همچون یک کالای اقتصادی در فرآیند تولید، توزیع و مصرف، جایگاه ممتازی به دست آورده است؛ در همین زمینه متخصصان و اندیشه گران، به مثابه نیروی مولد این کالای گرانبها، بیش از پیش صاحب قدرت و منزلت گشته اند و از آنها به عنوان سرمایه انسانی یاد می شود.
کمبود نیروی انسانی متخصص باعث کندی در پیشرفت اقتصادی یک کشور می شود. یک کشور به هر اندازه هم که دارای منابع طبیعی فراوان و سرمایه کافی باشد، اگر فاقد نیروی انسانی لازم و در حد احتیاج باشد نمی تواند به برنامه های اساسی که برای روند توسعه لازم است، روی آورد. از این رو می توان مهاجرت مغزها را فاجعه ای بر ضد جریان توسعه تلقی کرد؛ به قول تئودور شولتز کلید توسعه اقتصادی، خود انسان است نه منابع آن.
در این رابطه مساله قابل تامل اینجاست که چرا مهاجرت مغزها در کشورهای توسعه یافته از اهمیت خاصی برخوردار نبوده ولی برای کشورهای در حال توسعه به یک بحران تبدیل شده است؟
واقعیت این است که کشورهای در حال توسعه، توان حفظ نخبگان خود را ندارند. مجموعه ای از عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در این کشورها موجب گریز نخبگان از موطنشان می شود. این در حالی است که آمار و ارقام قابل ملاحظه و فزاینده مهاجرت نیروی انسانی از این جوامع از طریق فرآیند مبادله مغزها جبران نمی شود. مبادله مغزها به جریان دو طرفه مهاجرت بین کشور گیرنده و فرستنده اشاره دارد. در مواردی که جریان نهایی در یک جهت شدت دارد از اصطلاح فرار مغزها یا جذب مغزها استفاده می شود. در واقع هنگامی که جریان خروجی نیروهای متخصص و تحصیلکرده ثابت باشد و با جریان ورودی مشابهی از دیگر کشورها جایگزین نشود، در نتیجه پدیده فرار مغزها رخ می دهد و کشور مبداء به عنوان بازنده در نظر گرفته می شود.
طی سال های ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۲ بالغ بر سیصد هزار نفر مهندس، جراح، تکنسین و کارگر ماهر کشورهای در حال توسعه به اقامت کشورهای امریکا، کانادا و انگلیس درآمدند. بر پایه گزارش صندوق بین المللی پول روند مهاجرت نیروی انسانی از جوامع در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته صنعتی از اوایل دهه ۱۹۹۰ بار دیگر تشدید شده است.
در سرشماری سال ۱۹۹۰ ایالات متحده امریکا مشخص شد که از جمع هفت میلیون نفر مهاجر به ایالات متحده حدود ۵/۱ میلیون نفر، دارای تحصیلات عالی هستند که از کشورهای آسیایی و حوزه اقیانوس آرام بودند.
براساس بررسی های مرکز پژوهش های علم و تکنولوژی در دهه گذشته، متخصصان حوزه تحقیق و پژوهش علمی که از کشورهای در حال توسعه مهاجرت کرده اند و در حال حاضر در کشورهای صنعتی مشغول به کارند، رقمی معادل یک سوم متخصصان و پژوهشگران علمی و صنعتی کشورهای در حال توسعه هستند. به همین دلیل بهره وری بخش تحقیق و توسعه در امریکا، اتحادیه اروپا و ژاپن در زمینه نشر، ۵/۴ برابر و در تعداد اختراعات ثبت شده ده برابر کشورهای در حال توسعه است.
آن چه مسلم است گسترش سیل مهاجرت نخبگان و متخصصان از کشورهای در حال توسعه سبب خواهد شد که این کشورها توان بهره گیری از علم و فناوری روز را از دست بدهند و همین امر به طور مستقیم بر روند تولید، صادرات و توان رقابت بنگاه های اقتصادی کشورهای مذکور اثرگذار شود.
از سویی دیگر در فرآیند مهاجرت نخبگان و متخصصان نه تنها نخبگان که ثروت ملی یک کشور به حساب می آیند، از دست می روند، بلکه پس از گذشت قرنها از نظر ژنتیکی، کشورهای نخبه پذیر به جوامع نخبه تبدیل می شوند. نبوغ و نخبگی بر اثر دو عامل مهم یعنی وراثت که همان ویژگی های ژنتیکی افراد است و محیط که شرایط و بستر لازم برای رشد علمی و عقلی است حاصل می شود؛ براین اساس می توان نتیجه گرفت که هر نخبه ای که از کشور خارج می شود یک ژنوم هوشمند از کشور خارج شده و با زندگی در کشور دیگر و ازدواج و تولید نسل در آن جا به تکثیر ژن های هوشمند آن کشور کمک می کند، پس به تدریج درصد ژن های هوشمند جوامع نخبه پذیر افزایش یافته و در طولانی مدت اختلاف فاحش ژنتیکی میان کشور مبدا و مقصد ایجاد خواهد شد؛ به گونه ای که جوامع نخبه پذیر به جوامع نخبه بدل می شوند و بر این اساس در زمینه تولید علم و فناوری، همچنان پیشتاز خواهند بود. با این استدلال کشورهای در حال توسعه با از دست دادن نسل آینده ژنهای هوشمند (نخبگان) در درازمدت بیش از آنچه آمار و ارقام مهاجرت مغزها نشان می دهد، زیان دیده و فرصتهای بسیاری را برای تولید علم، فناوری و صنایع جدید از دست خواهند داد.
مجموعه این بررسی ها، ما را به بحران آفرینی پدیده مهاجرت مغزها در کشورهای در حال توسعه رهنمون می سازد.
جذب پیشگیرانه به عنوان یک راهبرد کارآمد دیگر باید کانون توجه قرار گیرد. هدف از این راهبرد درگیر کردن نخبگان در مقوله توسعه و خارج کردن آنها از وضعیتی است که آنها خود را قربانیان توسعه نیافتگی تلقی نکنند، بلکه توسعه نیافتگی را مشکل خود فرض کرده و در شرایط سخت بمانند و کار کنند.
رهیافت های حل بحران
اگر چه تبیین مساله مهاجرت نخبگان برای هر کشوری نیاز به مطالعه موردی دارد و مقوله ای است که نمی توان برای آن نسخه ای جهانی پیچید، اما با توجه به اشتراک برخی علل و عوامل مهاجرت مغزها از کشورهای در حال توسعه می توان رهیافت هایی برای حل این بحران ارائه کرد.
تاکنون کشورهای در حال توسعه تدابیر بسیاری برای جلوگیری از مهاجرت مغزها اتخاذ کرده اند، اما چون بیشتر آنها متوجه علت اصلی نبوده اند، به نتایج مطلوب نرسیده اند.
یکی از راه های جلوگیری از مهاجرت مغزها، موضوع برنامه ریزی بلند مدت و دقیق برای استفاده از نیروی انسانی است که متاسفانه تاکنون در کشورهای در حال توسعه کمتر مورد توجه قرار گرفته است. البته تا زمانی که شرایط محیط کار در کشورهای در حال توسعه تغییر نیابد و برخی عوامل ضروری، از قبیل تامین دستمزد و برابری شرایط کار، فراهم کردن امکان پیشرفت، احترام به استعداد و خلاقیت، تحرک در کار و ایجاد فرصت برای امکان تماس و تبادل نظر (حتی با افرادی که در خارج از کشور تخصص های مشابه دارند) تامین نشود، مهاجرت مغزها ادامه خواهد یافت، زیرا افراد متخصص در سراسر جهان خواسته های مشابهی دارند؛ زمانی که امکانات سنتی کشورشان خواسته هایشان را تامین نکند، مهاجرت خواهند کرد. بنابراین کشورهای در حال توسعه برای اینکه بتوانند متخصصان را به خود جلب کنند، ضمن توجه به رفاه مادی آنها باید محور اصلی را براساس تامین آزادی فرد، تامین نیازها و خواسته های حرفه ای افراد، قرار داده و توجه بیشتری به نیروی جوان خواهان تحول بکنند.
در واقع کشورهای در حال توسعه باید عوامل دافعه نیروی انسانی متخصص و نخبگان خود را شناسایی کرده و درصد رفع و کاهش این عوامل برآیند.
از سوی دیگر جذب پیشگیرانه به عنوان یک راهبرد کارآمد دیگر باید کانون توجه قرار گیرد. هدف از این راهبرد درگیر کردن نخبگان در مقوله توسعه و خارج کردن آنها از وضعیتی است که آنها خود را قربانیان توسعه نیافتگی تلقی نکنند، بلکه توسعه نیافتگی را مشکل خود فرض کرده و در شرایط سخت بمانند و کار کنند.
راهکار موثر دیگر در جلوگیری از مهاجرت مغزها، تقویت روند چرخش مغزها از طریق توسعه ارتباطات علمی بین المللی است؛ مفهوم چرخش مغزها که به سیکل حرکت به خارج از کشور برای آموزش و سپس کسب شغل در آنجا و در نهایت بازگشت به خانه برای دستیابی به مزایای یک فرصت خوب اشاره می کند، انتقال دانش به کشور اصلی را افزایش می دهد.
به نظر می رسد با توجه به توسعه شبکه اطلاع رسانی علمی و پیوندهای عمیقی که اکثر مهاجران با جامعه علمی کشورهای توسعه یافته برقرار کرده اند، مرکز اقدامات کشورهای در حال توسعه باید به سوی ایجاد شبکه های علمی فعال برای تعامل متخصصین داخلی با مهاجران متخصص و بهره گیری از توان علمی و تخصصی مهاجران متخصص در قالب مراوده علمی، نشر، کنفرانس ها، فرصت های مطالعاتی، سیستم های مشاوره علمی، و فعالیت های دانشگاهی دیگر سوق پیدا کند. این سیاست راهبردی (چرخش مغزها) در نهایت می تواند اشتیاق و زمینه های لازم را برای بازگشت تقویت کند؛ به این معنی که گردش مغزها به عنوان مقدمه ای برای جذب نخبگان پی گیری شود.
در این راهکار حتی اگر امکان بازگشت دائم بسیاری از مهاجران متخصص به دلیل تثبیت زندگیشان در خارج از این کشورها فراهم نیاید، برقراری پیوند و ارتباط با این مهاجران متخصص که ممکن است به دلیل پیوندهای فرهنگی و خانوادگی هنوز دغدغه کشور خود را داشته باشند، سبب خواهد شد تا فرصت های لازم برای مشارکت آنها در فرآیند توسعه کشورشان به نحوی مفید و ثمربخش فراهم آید؛ بدین ترتیب کشورهای در حال توسعه می توانند از نیروی انسانی ماهر و متخصص خود که با سرمایه دیگران شکل گرفته اند، بهره بگیرند.
ﻃﺮحﻣﺴﺌﻠﻪ
ﺟﻤﻬﻮریاﺳﻼﻣﻲاﻳﺮانازﺟﻤﻠﻪﻛﺸﻮرﻫﺎﻳﻲاﺳﺖﻛﻪﺑﺎﻣﻌﻀﻞﻣﻬﺎﺟﺮتﻧﺨﺒﮕﺎنوﻓﺮارﻣﻐﺰﻫﺎﻣﻮاﺟﻪﺑﻮدهاﺳﺖ. ﺑﺮایﺗﺴﻬﻴﻞﻣﻄﺎﻟﻌﻪاﻳﻦﻣﻌﻀﻞﻣﻲﺗﻮاندورانﺣﻴﺎتﺟﻤﻬﻮریاﺳﻼﻣﻲراﺑﻪدوﺑﺨﺶاﻧﻘﻼباﺳﻼﻣﻲﺗﺎﭘﺎﻳﺎنﺟﻨﮓ ( ۱۳۵۷-۱۳۶۸) ودورانﭘﺲازﺟﻨﮓﺗﻘﺴﻴﻢﺑﻨﺪیﻛﺮ . دازآﻧﺠﺎﻳﻲﻛﻪدردورهاﻧﻘﻼباﺳﻼﻣﻲﺗﺎﭘﺎﻳﺎنﺟﻨﮓ،ﻛﺸﻮرﺑﺎﻣﺴﺎﺋﻠﻲﻣﺎﻧﻨﺪاﻧﻘﻼباﺳﻼﻣﻲوﺟﻨﮓوﺑﻲﺛﺒﺎﺗﻲدرﻋﺮﺻﻪﻫﺎیﮔﻮﻧﺎﮔﻮناﺟﺘﻤﺎﻋﻲ،اﻗﺘﺼﺎدیوﺳﻴﺎﺳﻲروﺑﺮوﺑﻮد،ﻣﻬﺎﺟﺮتازاﻳﺮانﺗﺎﺣﺪزﻳﺎدیﻃﺒﻴﻌﻲﻣﻲﻧﻤﻮدﻣﻌﻤﻮﻻًﺗﺤﻮﻻتﺷﺪﻳﺪاﺟﺘﻤﺎﻋﻲوﺳﻴﺎﺳﻲﻣﺎﻧﻨﺪاﻧﻘﻼب،ﻣﻬﺎﺟﺮتﻧﺨﺒﮕﺎنوﻓﺮارﻣﻐﺰﻫﺎراﺗﺸﺪﻳﺪﻣﻲﻛﻨﺪ. درﺑﺤﺒﻮﺣﺔاﻧﻘﻼب،ﻳﻌﻨﻲﻣﺎهﻫﺎیﭘﻴﺶازﺑﻬﻤﻦ ۱۳۵۷ وﭘﺲازآنﻗﺸﺮوﺳﻴﻌﻲ،ازاﻳﺮانﻓﺮارﻛﺮدﻧﺪ. اﻛﺜﺮاﻳﻦﻣﻬﺎﺟﺮﻳﻦﻛﻪﻧﻤﻲﺗﻮانﻋﻨﻮانﻧﺨﺒﻪراﺑﺮآﻧﻬﺎﻧﻬﺎد،ﻛﺴﺎﻧﻲﺑﻮدﻧﺪﻛﻪﺑﻪﻋﻠﺖواﺑﺴﺘﮕﻲﺑﻪرژﻳﻢﭘﻬﻠﻮیوﺑﻪدﻟﻴﻞﺗﺤﺖﺗﻌﻘﻴﺐﺑﻮدنﻳﺎﺗﺮسازﺗﺤﺖﺗﻌﻘﻴﺐواﻗﻊﺷﺪن،ﻣﻬﺎﺟﺮتﻛﺮدﻧﺪ.
وﻗﻮعﺟﻨﮓازﻳﻚﺳﻮواﻧﻘﻼبﻓﺮﻫﻨﮕﻲدرداﻧﺸﮕﺎهﻫﺎازﺳﻮیدﻳﮕﺮ،ﻣﻮجدﻳﮕﺮیازﻣﻬﺎﺟﺮتﭘﺲازاﻧﻘﻼبراﻣﻮﺟﺐﺷﺪ. ﻳﻚدﺳﺘﻪازﻣﻬﺎﺟﺮانﻛﺴﺎﻧﻲﺑﻮدﻧﺪﻛﻪﺑﻪﻋﻠﺖﺟﻨﮓﺗﺤﻤﻴﻠﻲوﺑﻪﺳﺒﺐﻃﻮﻻﻧﻲﺷﺪنآن،ﺷﺮاﻳﻂراﺑﺮایزﻧﺪﮔﻲﻣﻨﺎﺳﺐﻧﻤﻲداﻧﺴﺘﻨﺪ. اﻳﻨﻬﺎاﻏﻠﺐﻛﺴﺎﻧﻲﺑﻮدﻧﺪﻛﻪﺑﺮایﻓﺮارازﺧﺪﻣﺖﺳﺮﺑﺎزیدرﺳﻨﻴﻦﭘﺎﻳﻴﻦاﻗﺪامﺑﻪﻣﻬﺎﺟﺮتﻣﻲﻛﺮدﻧﺪوﻣﻲﺗﻮاﻧﺴﺘﻨﺪدرﻛﺸﻮرﻫﺎیﻏﺮﺑﻲﺑﻪﻛﺴﺐوﻛﺎردﺳﺖﻳﺎﺑﻨﺪوﻳﺎﻛﺴﺎﻧﻲﺑﻮدﻧﺪﻛﻪﺷﺮاﻳﻂاﻗﺘﺼﺎدیواﺟﺘﻤﺎﻋﻲﻧﺎﺷﻲازﺟﻨﮓراﻗﺎﺑﻞﺗﺤﻤﻞﻧﻤﻲداﻧﺴﺘﻨﺪ. ﻛﺴﺎﻧﻲﻛﻪدرﺳﻨﻴﻦﭘﺎﻳﻴﻦاﻗﺪامﺑﻪﻣﻬﺎﺟﺮتﻣﻲﻧﻤﻮدﻧﺪ،درﻛﺸﻮرﻫﺎیاروﭘﺎﻳﻲﺑﻪﺗﺤﺼﻴﻞﭘﺮداﺧﺘﻪوﻣﻮﻓﻖﺑﻪﻛﺴﺐﺗﺨﺼﺺﻣﻲﺷﺪﻧﺪ. ﺑﺴﺘﻪﺷﺪنداﻧﺸﮕﺎهﻫﺎﻣﻮﺟﺐﻣﻬﺎﺟﺮتﻳﺎﻓﺮاردودﺳﺘﻪازﻧﺨﺒﮕﺎنﺷﺪ. ﻳﻚﮔﺮوه،ﻣﺘﺨﺼﺼﺎنﺟﻮاﻧﻲﺑﻮدﻧﺪﻛﻪدراواﻳﻞاﻧﻘﻼبﺑﺎاﺷﺘﻴﺎقﻓﺮاوانﺑﻪاﻳﺮانﺑﺎزﮔﺸﺘﻪوﻫﺮﻛﺪامدرداﻧﺸﮕﺎهﻳﺎﻣﺆﺳﺴﻪایﻣﺸﻐﻮلﺑﻪﻛﺎرﺷﺪهﺑﻮدﻧﺪ،اﻣﺎﺑﻪدﻟﻴﻞاﻳﻨﻜﻪﻫﻨﻮزﺑﻪﻃﻮرﭘﻴﻤﺎﻧﻲﻳﺎﺳﺎﻋﺘﻲﺑﻪﺗﺪرﻳﺲاﺷﺘﻐﺎلداﺷﺘﻨﺪوﺑﻪاﺳﺘﺨﺪامرﺳﻤﻲدرﻧﻴﺎﻣﺪهﺑﻮدﻧﺪ،ﺑﺎﺑﺴﺘﻪﺷﺪنداﻧﺸﮕﺎهﻫﺎﺑﻪﻛﺸﻮرﻣﺤﻞﺗﺤﺼﻴﻼتﺷﺎنﺑﺎزﮔﺸﺘﻨﺪ. ﮔﺮوهدومﻛﺴﺎﻧﻲﺑﻮدﻧﺪﻛﻪﻣﺸﻤﻮلﭘﺎکﺳﺎزیﻫﺎیدوراناﻧﻘﻼبازداﻧﺸﮕﺎهﻫﺎوﻣﺆﺳﺴﺎتواداراتدوﻟﺘﻲﺷﺪﻧﺪ.
ﺑﺮاﺳﺎسﻣﻄﺎﻟﻌﻪ های انجام شده ،ﻧﺨﺒﮕﺎناﻳﺮاﻧﻲﻣﻬﺎﺟﺮﺑﻪﻛﺎﻧﺎداﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦﺗﻌﺪاددرﻣﻴﺎنﻛﺸﻮرﻫﺎیﻣﻬﺎﺟﺮﻓﺮﺳﺖﺑﻪاﻳﻦﻛﺸﻮرراداﺷﺘﻪودرﻓﺎﺻله یﺳﺎلﻫﺎی ۱۹۷۰ﺗﺎ ۲۰۰۰ ﻣﻴﻼدیدائما اﻓﺰاﻳﺶداﺷﺘﻪاﺳﺖ .درﺳﺎلﻫﺎیاﺧﻴﺮ،ﻣﻬﺎﺟﺮتﺳﻪدﺳﺘﻪازﻣﺘﺨﺼﺼﺎناﻳﺮاﻧﻲ،ﻣﻮردﺗﻮﺟﻪﻣﺴﺌﻮﻟﻴﻦوﻣﻄﺒﻮﻋﺎتﻗﺮارﮔﺮﻓﺘﻪاﺳﺖ: داﻧﺸﺠﻮﻳﺎنﺑﻮرﺳﻴﻪ،اﻋﻀﺎیﻫﻴﺌﺖﻋﻠﻤﻲوﺑﺮﮔﺰﻳﺪﮔﺎناﻟﻤﭙﻴﺎدﻫﺎوﻛﻨﻜﻮرﻫﺎ. ﺑﺮاﺳﺎسآﻣﺎرﻫﺎیﻏﻴﺮرﺳﻤﻲوزارتﻋﻠﻮم،ﺗﺤﻘﻴﻘﺎتوﻓﻨّﺎوری،از ﻣﺠﻤﻮع ۴۳۰۰ ﻧﻔﺮداﻧﺸﺠﻮیﺑﻮرﺳﻴﻪﻛﻪﺑﻪﻃﻮرﻋﻤﺪهازﺳﺎل ۱۳۶۴ ﺗﺎﺳﺎل ۱۳۷۲ . ﻫ( ش) ﺑﺮایاداﻣﺔﺗﺤﺼﻴﻞﺑﻪﺧﺎرجاﻋﺰامﺷﺪهاﻧﺪﺣﺪود ۱۲ درﺻﺪﭘﺲازﭘﺎﻳﺎندورهﺗﺤﺼﻴﻠﻲﺧﻮدﻳﻌﻨﻲﺗﺎﺳﺎل ۱۳۷۷ . ﻫ( ش) ﻫﻨﻮزﺑﺎزﻧﮕﺸﺘﻪﺑﻮدﻧﺪ. اﻟﺒﺘﻪاﺣﺘﻤﺎلﺑﺎزﮔﺸﺖدرﺻﺪﻛﻤﻲازاﻳﻦاﻓﺮادﻫﻤﭽﻨﺎنوﺟﻮددارد،زﻳﺮاﻣﻤﻜﻦاﺳﺖﺑﻪدﻻﻳﻠﻲﻧﻈﻴﺮﻃﻮﻻﻧﻲﺗﺮﺷﺪندوره ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ،اداﻣﺔﺗﺤﺼﻴﻞﻳﻜﻲازاﻋﻀﺎیﺧﺎﻧﻮادهوﻣﺎﻧﻨﺪاﻳﻨﻬﺎ،ﻣﺪتﺑﻴﺸﺘﺮیدرﻛﺸﻮرﻣﻘﺼﺪﺑﻤﺎﻧﻨﺪ . ﻫﻤﻴﻦآﻣﺎرﻫﺎدرﻣﻮرداﻋﻀﺎیﻫﻴﺌﺖﻋﻠﻤﻲﻛﻪﺑﻪﺻﻮرتﻫﺎیﻣﺨﺘﻠﻒﺑﻪﺧﺎرجرﻓﺘﻪوﻣﺮاﺟﻌﺖﻧﻜﺮدهاﻧﺪ،ﻧﺸﺎنﻣﻲدﻫﺪاز ۲۸ داﻧﺸﮕﺎهوﻣﺆﺳﺴﺔآﻣﻮزشﻋﺎﻟﻲ،ازﺳﺎل ۱۳۶۹ ﺗﺎ ۱۳۷۷ . ﻫ( ش، ) ۱۵۱ ﻋﻀﻮﻫﻴﺌﺖﻋﻠﻤﻲﺗﺤﺖﻋﻨﺎوﻳﻦﻣﺄﻣﻮرﻳﺖﺗﺤﺼﻴﻠﻲ ( ۶۳ درﺻﺪ،) ﻓﺮﺻﺖﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺗﻲ ۸( درﺻﺪ) وﻣﺮﺧﺼﻲﺑﺪونﺣﻘﻮق ( ۲۹ درﺻﺪ،) ﺧﺎرج ﺷﺪهوﺑﺮﻧﮕﺸﺘﻪاﻧﺪﻣﺘﻮﺳﻂﺗﺄﺧﻴﺮاﻳﻦاﻓﺮادﺑﻴﻦ ۲۰ ﺗﺎ ۴۳ ﻣﺎهﺑﻮدهاﺳﺖ. از ۹۶ ﻣﻮردﻛﻪرﺷﺘﺔﺗﺤﺼﻴﻠﻲﺷﺎنﻣﺸﺨﺺاﺳﺖ، ۳۴ درﺻﺪدرﮔﺮوهﻓﻨﻲوﻣﻬﻨﺪﺳﻲ، ۲۴ درﺻﺪدرﮔﺮوهﻛﺸﺎورزیودامﭘﺰﺷﻜﻲ، ۲۳ درﺻﺪدرﮔﺮوهﻋﻠﻮمﭘﺎﻳﻪ، ۱۷ درﺻﺪدرﮔﺮوهﻋﻠﻮماﻧﺴﺎﻧﻲو ۲ درﺻﺪدرﮔﺮوهﻫﻨﺮﺑﻮده.اﻧﺪ.
بیان مساله
“موضوع مهاجرت نخبگان اکنون به یکی از مباحث مهم و شناخته شده در نظام برنامه ریزی کشور تبدیل شده است.بارها شنیده شده است که ایران ازجمله کشورهایی است که بیشترین تعداد(به نسبت جمعیت)و بالاترینبره مهاجرت استعدادهای برجسته و نخبگان علمی را دارد. اگر این اخبار صحیح باشد،که مطمئنا حداقل تعدیل یافته آن درست است،باید با تامل و حساسیت بیشتری موضوع مهاجرت استعدادها،و در فضای بدبینی« نخبه گریزی » را مورد بررسی قرار داد.شاید بتوان گفت که ایران از جمله کشورهایی است که سر شار از نیروهای جوان و مستعد است و نیز باید اذعان نمود که توانایی های بالفعل جذب و استفاده از تمام این سرمایه انسانی در کشور وجود ندارد و بر این اساس تحلیل نمود که مهاجرت تعدادی از آنها طبیعی است اما همین فرضیات هنوز مورد مطالعه دقیق قرار نگرفته و لذا اثبات نشده است.از طرفی نه تنها مهاجرت شامل نیروهای جوان و مستعد می گردد بلکه شامل افرادی است که در سطح مقاطع عالیه تحصیلات دانشگاهی عمدتا از برگزیدگان و نخبگان شناخته شده و محسوب می گردد.(خبرچین،۱۳۸۳)
“ریشه های علمی، اقتصادی، اجتماعی این پدیده از ابعاد مختلفی قابل تحلیل و بررسی است. اینکه آنچه رخ می دهد، فرار مغزهاست و یا مهاجرت نخبگان، تابع نظر مرجع سنجش و داوری است. سنجش این پدیده با مرجع ملی آن در صورتیکه با نگرش منفی نسبت به هویت ملی توأم باشد، می تواند با مفهوم « فرار مغزها» تعبیر شود ولی در صورتیکه سنجش براساس ملاک آرمانهای شخص نخبه و یا کارکرد ملی انتقال سرمایه علمی از مرجع ملی صورت پذیرد، واژه « مهاجرت نخبگان» مناسب تر است. براین اساس، با توجه به تداوم تعامل مهاجرین نخبه ایرانی با مرجع خود، نگارنده ترجیح می دهد با تکیه بر مفهوم « مهاجرت نخبگان» به بررسی این پدیده بپردازد.”(جویباری،۱۳۸۳)
چارچوب نظری
نظریه های موجود
“دو مدل اساسی در مورد فرایند مهاجرت وجود دارد. در مدل اول، مهاجرت جستجویی عقلایی و هدفدار به منظور یافتن مکانی ممیز برای کار و زندگی تصور می شود.در مدل دوم، مهاجرت، پاسخی غیر ارادی به شرایطی است که مهاجر را به نقل مکان سوق می دهد و احتمالا حرکت او بدون در نظر گرفتن راههایدیگر است.بنابرایندرنظریهدومدل مهاجرت پویا وناپویا وجود دارد.”(فیندلی،۱۳۷۳،۳۰)
با توجه به اینکه مهاجرت مغزها در شمار مدل اول قرار می گیرد به بررسی چند نظریه مرتبط با این مدل می پردازیم.
نظریه راونشتاین
” قوانین مهاجرت” راونشتاین از اولین تعاریفی است که مهاجرین را اشخاصی به شمار می آورد که به طور عقلایی برای دستیابی به زندگی اقتصادی بهتر برانگیخته می شوند. به عقیده او، مهاجرین از مناطق فقیربه مناطقی که فرصتهای بیشتری به آنها دهد نقل مکان می کنند. انتخاب مقصد با توجه به مسافت و مهاجرت از شهرها و روستاهای کوچکتر با تناسب فاصله نسبت به شهرهای بزگتر، پی در پی صورت می گیرد. در هر مرحله، مهاجرینی که به شهرستانهای بزگتر نقل مکان می کنند، به وسیله مهاجرین از شهرستانهای کوچکتر جایگزین میگردند. تنها استثنایی که راونشتاین از آن سخن می گوید،مهاجرت با مسافت زیاد است که به طرف مراکز بزرگ صنعتی و تجاری انجام می گیرد.
نظریه اورت لی
یک نظریه کلی در مورد تاثیرات عوامل اجتماعی بر مهاجرت ارائه داده است. او مساله را چنین عنوان می کند که در هر مبدا و مقصد مهاجرت، عوامل مثبت و منفی وجود دارد که مهاجرین را به خود جذب نموده یا او را دفع می نماید. اختلاف زیادتر بین این عوامل، احتمال مهاجرت را زیادتر می کند. افزایش اختلاف و تخصص در بین افراد این مناطق، همچنین حجم مهاجرت را افزایش می دهد. از طرف دیگر مواضع مداخله گر، مهاجرت را نسبت به افرادی که مستعد غلبه بر این مشکلات هستند محدود می کند.با تلفیق همه عوامل ، لی نتیجه می گیرد که مهاجرین با در نظر گرفتن عوامل مثبت در مقصد (برای مثال، تحرک بیشتر به واسطه سن، تحصیلات یا تجربه) و با در نظر گرفتن عوامل منفی در مبدا، منطقه ای را انتخاب می کنند. بنابراین مهاجرت یک انتخاب دو جانبه است. نظریه جامع لی بر اساس یک سری مطالعات کلی، مخصوصا آنهایی که انتخابی بودن مهاجرین و عوامل جاذبه و دافعه را در نظر می گیرند، ارائه شده است.
نظریه تودارو
تودارو پیشگام کسانی بود که معتقدند مهاجرت، انگیزه های اقتصادی دارد . او انگیزه های اقتصادی را بر حسب تفاوتهای مشاهده شده در آمد روستائی – شهری ، با فرض اینکه مهاجرین در جستجوی ماکزیمم در آمد درآینده هستند، تعریف می کند . فرمول تودارو به توضیح نرخ بالای درون کوچی به مناطقی با بیکاری زیاد کمک می کند . مهاجرینی که دوره زمانی طولانی رادر نظر دارند، بین دوره مورد انتظار بیکاری و در مقابل در آمدهای بالاتری که پس از یافتن شغل در بخش مدرن بدست می آوردند و تعادل برقرار می کنند. اگر اختلاف درآمد زیاد باشد، مهاجرینی ممکن است به آسانی دوران طولانی بیکاری را توجیه می کنند. در اصل، این یک مدل هزینه – منفعت مهاجرت است.
نظریه سجاستاد
مهاجرت و دوره بیکاری و کم کاری همراه آن، ممکن است به عنوان یک سرمایه گذاری تلقی شود که سرانجام درآمد بالاتر و سطح بالاتر زندگی را برای مهاجرین در بر دارد. این تئوری سرمایه گذاری انسانی مهاجرت به بهترین شکلی در کار سجاستاد مشخص است. به عقیده او، مهاجرین بالقوه، هزینه ها را در مقابل مهاجرت تحمل می کنند. برای مثال، درآمد از بین می رود و هزینه های اجتماعی یا اقتصادی مهاجرت در مقابل موقعیت و درآمد بالاتر، بهبود سطح زندگی و تحصیلات بهتر برای فرزندان قرار می گیرد. اگر منافع مورد انتظار از هزینه ها بیشتر باشد، فرد یا خانواده مهاجرت می کنند و مقصدی انتخاب می شود که منافع سرمایه گذاری بر مهاجرت را ماکزیمم کند. این روش سرمایه گذاری انسانی دلیل مهاجرت بیشتر جوانان را توضیح می دهد. زیرا آنان اغلب هیچ تجربه ای ندارند و فاقد درآمد هستند یا درآمد کمی دارند، به همین خاطرهزینه فرصت آنان پایین است. به علاوه جوانان پس ازیک دوره طولانی تر،منافع راجمع می کنند. (فیندلی،۱۳۷۳ ،۳۱)
نظریه دوگانگی منطقه ای
” طبق نظریه دوگانگی منطقه ای، جوامع در حال توسعه از دو بخش کاملا مجزا از یکدیگر تشکیل شده اند ؛ اول، بخش صنعتی که دگرگونی را می پذیرد و به سوی بازار سمت گیری شده و به دنبال حداکثر سود است، دوم بخش سنتی یا کشاورزی که ایستا بوده و علاقه کمتری به کار در بازار داشته و بیشتر رفتار مبتنی بر وقت تلف کردن و تفریح دارد. در چنین جامعه ای بیکاری پنهان در سراسر بخش کشاورزی وجود دارد رابطه میان دو بخش سنتی و صنعتی از طریق انتقال نیروی کار پنهان از بخش کشاورزی به صنعت برقرارمی شود و این رابطه آنقدر ادامه پیدا می کند تا زمانی که همه نیروی کار پنهان به بخش صنعت منتقل شده و نیروی کاردر بخش روستایی کمیاب شود.” (ازکیا،۱۳۷۹، ۴۷)
مدل تعادل نئوکلاسیک
این مدل به رویکرد دفع و جذب مربوط است. در این مدل، افراد تصمیم گیرندگان عقلانی هستند که اطلاعات قابل دسترس را برای جستجوی بهترین کشور ارزیابی کرده و برای به حداکثر رساندن بازده اقتصادی خود مهاجرت می کنند. جریان مهاجران باید در یک تعادل اقتصادی مشارکت کند، چرا که وضعیتها در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه بیشتر برابر خواهند شد.(لوکاس،۱۳۸۱،۱۷۶ )
نظریه وابستگی
طرفداران این نحله بر این باورند که نمی توان بین علل وآثار مهاجرت تفکیک قائل شدزیرا مهاجرت از طرفی معلول توسعه اجتماعی است و از سوی دیگر عامل گسترش و تعمیق توسعه نابرابر.اینها استدلال می کنند که ابتدا باید به مساله عدم توسعه توجه نمود و در این رابطه نابرابری ساختی و مکانی بین بخشهای جامعه را در نظر گرفت.دو دسته عوامل برای بیان علل مهاجرت در نظر گرفته شده است:
عوامل تغییر دهنده:این عوامل با نفوذ سرمایه داری و ایجاد تغییر در تکنیک های تولید ارتباط دارد.تکنیک های جدید کارگر اضافی ایجادمی کندو آنها را مجبور به مهاجرت می نماید.
عوامل رکودی :این عوامل زمانی عمل می کنند که رشد جمعیت از تولیدات کشاورزی پیشی می گیرد و نیروی کار اضافی را مجبور به مهاجرت می کند.
الگوی مهاجرت زنجیره ای
خویشاوندان و دوستان ممکن است تصمیم گیری فرد را تحت تاثیر قرار دهند.الگویی که به عنوان” مهاجرت زنجیره ای” نامیده می شود ،این است که مردم غالبا مقاصد و محل زندگی آتی خود را بر حسب جایی که دوستان و خویشاوندان آنها زندگی می کنند انتخاب می کنند.(یانگ،۱۳۸۱ ،۱۵۲)
نظریه مورد استفاده
با نگاهی به تئوری های مذکور می بینیم که هر یک، جنبه ای از تحقیق ما را بررسی کرده اند. نظریه مورد استفاده در این تحقیق، تلفیقی از نظریات ذکر شده است.
تعریف مفاهیم
فرار مغزها: ترجمه اصطلاح لاتین ( Brain Drain )است که اصطلاحاتی نظیر مهاجرت مغزها، مهاجرت صلاحیتها، شکار مغزها و ربودن استعدادها نیز برای آن به کار می رود.
– عوامل جاذبه در مقصد:
اگاهی از تسهیلات آموزشی: میزان آگاهی نسبت به امکانات آموزشی در جامعه مقصد را می رساند.
میزان آگاهی از تسهیلات اشتغال: میزان آگاهی نسبت به امکان اشتغال در جامعه مقصد را می رساند.
ادراک شخص از سبک زندگی: میزان شناخت افراد از شیوه زندگی در جامعه مقصد را نشان می دهد.
متغیرهای اقتصادی:نظیرثروت،فرصتهای اشتغال وسطح درآمد در مقصد.
میزان ارتباطات خانوادگی: خویشاوندان و دوستان ممکن است تصمیم گیری فرد را تحت تاثیر قرار دهند.الگویی که به عنوان” مهاجرت زنجیره ای” نامیده می شود ،اینکه افراد غالبا مقاصد و محل زندگی آتی خود را بر حسب جایی که دوستان و خویشاوندان آنها زندگی می کنند انتخاب می کنند.
– عوامل دافعه در مبدا:
اعتقاد به رهایی از هنجارهای خانوادگی: سبک زندگی محدود کننده خانوادگی که باعث خستگی افراد از جامعه مبدا می شود.
متغیرهای اقتصادی:نظیرفقر، نبود فرصتهای اشتغال وسطح درآمد پایین در مبدا.
فرار مغزها:
اصطلاح فرار مغزها را برای نخستین بار انگلیسی ها به کار بردند.فرار مغزها ریشه در روابط تاریخی آمریکا و انگلستان داشت.و بیانگر انگیزش مهندس ها و پزشکان انگلیسی برای مهاجرت به آمریکا،با هدف کسب درآمد بیشتر و دستیابی به محیط کار مناسبتر در کوچ گاه بوده است.
یعنى زمانى که کشورهاى اروپایى بازسازى خرابیهاى پس از جنگ را آغاز کردند و در پى فرایند صنعتى شدن با احساس نیاز به متخصصین و نخبگان در این زمینه به جذب نخبگان و متخصصین از کشورهاى جهان سوم پرداختند.
فرار مغزها به عنوان یک آسیب اجتماعى مختص کشورهاى جهان سوم ، بیش از یکربع قرن است که جوانان ایرانى را به دام خود گرفتار کرده است .
این عارضه که از منظر آسیب شناسان به نوعى استثمار شدگى کشورهاى جهان سوم ، توسط کشورهاى توسعه یافته محسوب مى شود به عنوان مخربترین بحران اجتماعى شناخته و تعریف شده است .
از میان کشورهایى که به دلیل در اختیارگذاشتن امکانات پژوهشى و رفاهى به صاحبان اندیشه بیشترین نخبگان ایرانى را به خود جذب کرده اند، آمریکا و کانادا به ترتیب رتبه اول و دوم را به خود اختصاص داده اند.
عوامل متعددى در بسترسازى براى فرار مغزها موثر است که مىتوان به سطح فرهنگ ، تحصیلات ، رضایت والدین ، نبود پیشرفت اجتماعى از نظر مالى و نبود تضمین شغلى و کمبود امکانات رفاهى اشاره کرد.
همچنین مىتوان گفت که نقش دافع هاى اجتماعى، امنیتى، سیاسى و معنوى در زمینه فرار مغزها بیشتر از عوامل مادى و معیشتى است .
مساله فرار مغزها پدیده بسیار پیچیده اى است که مساله مهاجرت نخبگان ، فرار مغزها و شکار مغزها را شامل مىشود و هر کدام این موارد مکانیزمها و سازوکارهاى مختلفى دارد.
باید با سیاست گذارى هاى سنجیده و ارزش گذارى جدید تلاش شود که دانشگاهها و دانشگاهیان از یک منزلت و جایگاه حقیقى و بسیار بالاترى در کشور برخوردار باشند.
فرار مغزها که در حقیقت از کشورهاى پیرامونى به سمت کشورهاى مرکز انجام مى شود باعث رکود سرمایه گذارى هاى آموزشى در این کشورها مىشود
فرار مغزها فرآیندی است که بر محمل یک رابطه نامتعادل بین کشور های صنعتی پیشرفته و کشورهای کمتر توسعه یافته جهان سوم شکل می گیرد.و طی آن نیروی انسانی پرورده و نخبه از کشورها کمتر توسعه یافته به کشورهای صنعتی ثروتمند توسعه یافته تر منتقل می شود.و نتیجه نهایی این فرایند به سود خالص کشورهای صنعتی و زیان خالص کشورهای جهان سوم است.
عوامل موثر درفراار مغزها در ایران:
در ایران دو عامل عمده را که مى توان از جمله عوامل فرار مغزها نام برد عبارتند از : الف- عوامل خارجى: که مى توان به توسعه فناورى، مهیا بودن ابزار تحقیق و پژوهش در کشورها، عدم تعادل نیروى انسانى و… اشاره کرد. ب- عوامل داخلى: این عامل به عنوان پدیده اصلى فرار مغزها است که خود شامل چند دسته همچون موارد زیر است: ۱- مسائل و مشکلات فرهنگى و آموزشى ۲ – فقدان توسعه سیاسى ۳ – فساد ادارى و سوءمدیریت ۴- فقدان توسعه اقتصادى
راهکارهای پیشنهادی جهت جلوگیری از فرار مغزها:
هر چند تاکنون را حل اساسی جهت جلوگیری از فرار مغزها ارائه نشده اما برخی از کارشناسان را حلهایی را ارائه داده اند که عبارتند:
اولین راه حل جلوگیری از خروج نخبگان و تحصیلکردگان است که در برخی کشورها اجرا شده و روش شکست خورده ای است.
دومین راه«راه جبران» است
راه حل سوم این است که محل زندگی افراد نخبه از نظر مکانی اهمیت ندارد بلکه باید از تخصص، مهارت و سرمایه آنها استفاده کرد که می تواند در ایران به کار گرفته شود
چهارمین راه حل «راه بازگشتی» است. بدان معنا که شرایط مادی را به گونه ای فراهم کنیم تا افرادی که رفته اند برگردند. این راه حل در کره جنوبی به کار گرفته شده و تاکنون موفق بوده است.
و بعوان آخرین راه کار((جذب پیشگیرانه)) است که هدف آن درگیر کردن نخبگان در مقوله توسعه و خارج کردن آنها از وضعیتی است که آنها خود را قربانیان توسعه نیافتگی تلقی نکنند بلکه توسعه نیافتگی را مشکل خود فرض کنند و در سخت ترین شرایط بمانند و کار کنند.
متغیرهای اصلی مساله
:Appropriate level of democracy
مقدار شایسته سالاری در کشور که بر مبنای آن هر فرد در جای درست خود به کار گرفته شود
مقدار آن را یک مقدار ثابت برابر ۰.۲۵ گرفته ایم.
Proportion of income and expenses:
میزان تناسب درآمد فرد با هزینه اش در طول تحصیل خود در داخل کشور می باشد
Income:
برابر درآمد شخص که ثابت ۱ گرفته شده و expense نیز هزینه شخص است که ثابت ۰.۷۵ گرفته شده و مقدار تناسب درآمد با هزینه برابر
(Income-expense)/income
می باشد.
Law and order:
میزان حاکمیت نظم و قانون در کشور که برابر ثابت ۰.۴ گرفته ایم.
Security:
میزان امنیت اجتماعی، اقتصادی، قضائی و سیاسی که برابر ۰.۳ گرفته ایم.
job Security :
میزان امنیت شغلی که برابر ۰.۴ گرفته شده است.
Hope future:
متغیر امید به آینده که از رابطه زیر بدست می آید.
Job security+Law and order+Security+Appropriate level of democracy+Proportion of income and expenses+SLI S-3
کم شدن مقدار ۳ به این دلیل می باشد که برای هر کدام از ۶ عامل تاثیر گذار در امید به آینده یک حد متوسط ۰.۵ در نظر گرفته شده تا تاثیر مثبت یا منفی امید به آینده را در سیستم خود مشاهده کنیم.
در ضمن متغیر SLI S برابر (DELAY FIXED(scientific levels inside, TIME STEP, 0.01 می باشد که به دلیل اینکه در ابتدای شبیه سازی در حلقه مربوطه متغیرها از هم تاثیر می گرفتند با یک تابع DELAY FIXED یک مقدار اولیه برای متغیر scientific levels inside گذاشته ایم.
Different Comfort levels inside and outside:
اختلاف سطح علمی داخل و خارج که برابر
scientific levels outside-scientific levels inside
می باشد.
scientific levels inside:
سطح علمی داخل کشور که برابر (Country activities and growth+(potential elite emigrant/1e+0070.5*
گرفته شده که در آن Country activities and growthبرابر Hope futureو potential elite emigrant نیز انباره ای با مقدار اولیه ۲ میلیون می باشد که در طول زمان آنرا برمقدار ۱۰ میلیون تقسیم کرده ایم تا یک مقدار نسبیتی برایمان تولید کند.
Increasing migration factor:
عوامل افزاینده مهاجرت که از ۴ عامل امید به آینده ، احتمال پذیرش ، تقاوت سطح علمی داخل و خارج و تفاوت سطح رفاه داخل و خارج تاثیر می پذیرد و رابطه آن بصورت زیر می باشد:
+Different Comfort levels inside and outside+Different scientific levels inside and outside
probability acceptance-hope Future
probability acceptance:
احتمال پذیرش که در ابتدا آنرا یک مقدار ثابت گرفته ایم ولی با افزایش نخبگان مهاجر ، تعداد استادان ایرانی خارج از کشور زیاد می شود و احتمال پذیرش بیشتر خواهد شد که بدین صورت نشانداده ایم:
min(0.4+(The number of teachers abroad/7000)-1,1)
Different Comfort levels inside and outside:
اختلاف سطح رفاه داخل و خارج که در آن سطح رفاه خارج را برابر ۰.۸ و سطح رفاه داخل نیز برابر:
Social and economic Dignity for elite*0.5=Comfort levels inside
است.
Social and economic Dignity for elite:
(شانیت اجتماعی و اقتصادی نخبگان) از میزان فرصت های شغلی تاثیر می پذیرد:
Opportunity career*0.7
Opportunity career:
میزان فرصت های شغلی ایجاد شده که آنرا برابر کارآفرینی دانش بنیان (Knowledge-based Entrepreneurship) گرفته ایم.
University-industry relationship:
از متغیرهای بسیار مهم که میزان ارتباط بین دانشگاه و صنعت را نشان می دهد
min(Opportunity career+Supporting research,1)/Different scientific levels inside and outside
دلیل این رابطه این است که هر چه قدر فرصت شغلی برای نخبگان بیشتر باشد در نتیچه روحیه ارتباط با صنعت در بخش دانشگاهی بیشتر می شود ، هر چه حمایتهای پژوهشی از کارهای پژوهشی بیشتر شود نیز این ارتباط مستحکم تر می گردد که البته این رابطه دو سویه است که در یک حلقه نشان داده شده است.
اگر در کشور سطح علمی فاصله ای زیاد یا سطح علمی بین المللی داشته باشد ، نخبگان و اساتید به جای پرداخت و حل مسایل و ارائه راهکارهایی علمی برای پیشبرد کارهای صنعتی به ارائه راه حلهایی برای بالا بردن درجات علمی خود می پردازند که آن نیز باید مبتنی بر مسایلی بین المللی باشد نه حل مسایل صنعتی داخلی.
uir s:
متغیر ارتباط دانشگاه با صنعت ولی با یک تابع تاخیر می باشد ، چون در حلقه ایجاد شده توسط ارتباط دانشگاه باصنعت و فرصت های شغلی در شروع شبیه سازی هر دو از هم تاثیر می پذیرفتند لذا این متغیر را ایجاد کردیم.
DELAY FIXED(“University-industry relationship”, TIME STEP, 0.01)
نیز برابر ۰.۲۵ است.TIME STEP
update science Performance:
میزان کارآمدی علم بروز در کشور که ار رابطه زیر بدست می آید:
uirs+update Educational system-5
که در آن update Educational systemمیزان بروز بودن سیستم آموزشی کشور است و با یک تابع خطی روبرشد است:
RAMP(0.1,50 , 600)+15
Supporting research:
حمایت های پژوهشی که برابر ۰.۲ + ۰.۱ *update science Performance می باشد.
Knowledge-based Entrepreneurship:
میزان کارآفرینی دانش بنیان که از رابطه
max(0.5*Government support+0.5*(potential elite emigrant/1e+007)+uir s,0)
بدست می آید.
که در آن Government supportبرابر ۰.۲ است.
decreasing migration factor:
عوامل کاهنده مهاجرت که از رابطه ی :
Family allegiances+cultral and believe training+(Opportunity career-0.5)
بدست می آید که در آن Family allegiances (تعلقات و وابستکی های خانوادگی) برابر ثابت ۰.۸ و cultral and believe training(آموزش های اعتقادی و فرهنگی فرد) برابر ثابت ۰.۵ می باشد.
در ضمن کم شدن ۰.۵ از Opportunity career بدلیل قرار دادن یک معیار برای اعمال تاثیر مثبت یا منفی فرصت شغلی در رابطه می باشد.
potential elite emigrant:
نخبگانی که استعداد مهاجرت برای آنها وجود دارد که مقدار اولیه آنرا برابر ۲ میلیون قرار دادیم.
gene Of eliteness:
مقدار ژن نخبگی که در طول مثلا ۴۰ سال می تواند بر جمعیت نخبگان تاثیر بگذارد، مثلا فرد نخبه ای که از ایران به همراه خانواده اش می رود با توجه به اینکه امکان با استعاد بودن فرزندانش وجود دارد یک فرصت را از کشور گرفته و در دراز مدت بر تعداد نخبگان تاقیر خواهد گذاشت.
DELAY1I( potential elite emigrant-emigrants/1e+006 , 40 , 1)
potential elite rate:
نرخ استعداد مهاجرت برای نخبگان :
0.۰۰۴*(gene Of eliteness+update science Performance)+500
که عدد ۵۰۰ میزان افزایش افراد نخبه در هر ماه از راه شناخت آزمون های سراسری ، المپیادها و … است.
Migration rate:
نرخ مهاجرت که برابر
0.۱*(Increasing migration factor-10*decreasing migration factor+0.1*migration from word of mouth+1)/5
می باشد.
migration from word of mouth:
تبلیغاتی که برای مهاجرت به صورت شفاهی منتشر می شود.
rate of contact*Probability of effectiveness*emigrants*potential elite emigrant/”N(E+P.E)”
که از راه فرمول bass حاصل شده است.
rate of contact:
میزان ارتباط هر فرد مهاجر با افراد نخبه مستعد مهاجرت دیگر که برابر ثابت ۱۰ قرار داده ایم.
Probability of effectiveness:
میزان تاثیرگذاری هر فرد نخبه مهاجر بر مهاجرت دیگر نخبگان که ثابت ۰.۱ را برگزیده ایم.
N(E+P.E):
میزان کل جامعه ی سیستمی که بر اساس مرز سیستم بر گزیدیم یعنی مجموع کل نخبگان مستعد مهاجرت و نخبگان مهاجرت کرده.
emigrants+potential elite emigrant
فرضیه دینامیکی و روابط علی و معلولی
عوامل تاثیرگذار در مهاجرت،به دو دسته افزاینده و کاهنده تقسیم بندی می شوند.
همانطور که در این شکل دیده می شود
نمودار علی معلولی عوامل کاهنده میزان مهاجرت
در حلقه R1 و R2و R3با افزایش میزان به روز بودن سیستم آموزشی،میزان کارائی علم در کشور و در نتیجه میزان پژوهش افزایش می یابد و به دنبال آن،میزان ارتباط دانشگاه با صنعت افزایش می یابد که این امر از طریق افزایش میزان کارآفرینیهای دانش بنیان و افزایش فرصت های شغلی،سبب کاهش نرخ مهاجرت می شود.
همچنین تعلقات خانوادگی،و احساس دلتنگی پس از زندگی در کشور بیگانه،موجب بازگشت و در نتیجه کاهش نرخ مهاجرت می شود.آموزشهای فرهنگی پس از مهاجرت یا ایجاد ناراضیتی از شیوه زندگی در غرب،نیز از عوامل دیگر بازگشت مهاجراناست.
نمودار علی معلولی عوامل افزاینده میزان مهاجرت
در حلقه 5R با افزایش میزان مهاجرت،مهاجران جدید تبدیل به تبلیغ کنندگان مهاجرت خواهند شد و در نتیجه فرهنگ مهاجرت گسترش پیدا خواهد کرد و این خود،موجت افزایش میزان مهاجرت می شود.
از طرفی در حلقه 6R ،افزایش میزان مهاجرت ،باعث افزایش تعداد اساتید ایرانی خارج از کشور می شود و در نتیجه احتمال پذیرش گرفتن دانشجویان ایرانی افزایش خواهد یافت،زیرا تمایل اساتید ایرانی برای کار با دانشجویان ایرانی،بیش از سایر ملیتها است.و این امر،باعث افزایش هر چه بیشتر میزان مهاجرت می شود.
همچنین افزایش مهاجرت(در حلقه 7R)،موجب رشد کم سطح علمی کشور در مقایسه با خارج کشور و در نتیجه افزایش سطح علمی داخل با خارج می شود و این امر موجب افزایش مهاجرت می شود.
نمودار علی معلولی کلی
سیاست گذاری
1. با تغییر در کدام مقادیر اولیه، روابط بین متغیرها (لینک ها) و حتی ساختار مدل (حذف، تغییر و یا اضافه کردن حلقه ها) رفتار سیستم تغییرات اساسی می کند.
2. اهرم های سیاست گذاری قابل اجرا برای بهبود متغیرهای اصلی مد نظر در طی افق زمانی را شرح دهید. (در صورت نیاز می توان حلقه جدید اضافه کرد.)
3. سیاست های مذکور را بر روی سیستم اعمال کرده و مانند قدم قبلی (رفتار فعلی سیستم) رفتار سیستم با اعمال این سیاست را شرح دهید.
با تغییر در تابع به روز شدن سیستم آموزشی به صورت خط مستقیم با شیب ۰۵/۰ وضعیت حلقه های بالایی تغییر کرده اما تغییری در وضعیت مهاجران پدید نمی آید.
همان گونه که از نمودارهای فوق پیداست با هر گونه تغییری در حلقه مربوط به رشد مقالات و وضعیت سیستم آموزشی تغییری در وضع کلی مهاجرت دیده نمی شود. چه با تغییر در فرمول ها، چه اضافه کردن حلقه های جدید. پس به نظر می رسد این حلقه تاثیر چندان جدی در نقطه تعادل سیستم و رفتار عمومی آن نخواهد تداشت.
افزودن اثر تفاوت میان سطح علمی داخل و خارج کشور که با تاخیر سبب می شود رویکرد اساتید از تولید مقاله مورد نیاز صنعت به مقاله مورد پذیرش مجلات خارجی رفته و در نتیجه فاصله صنعت و دانشگاه را در برآوردن نیازهای واقعی و علمی صنعت توسط دانشگاه بیشتر می کنند، باعث تغییری در نرخ خروج نخبگان نداشت.
پس تغییرات و اعمال سیاست هایی در به روز کردن سیستم آموزشی عامل تغییردهنده مهمی در مهاجرت نخبگان نخواهد بود و بالاخره نخبگان کار خود را خواهند کرد.
حتی مهم ترین اهرم سیاست گذاری در این بخش که همان حمایت های دولت است، از تغییر ضریب ۲/۰ به ۱ نیز هیچ تغییری در اثر این حلقه نگذاشت.
به سراغ مجموعه حلقه دیگری می رویم.
حلقه های تاثیر اثرات شغلی و موقعیت های اجتماعی بر نرخ خروج، بدون در نظر گرفتن سیاست های جدید با عبارت current و با در نظر گرفتن سیاست های جدید با عبارت current1 در نظر گرفته می شود.
اولین تغییر افزودن اثر حمایتی دولت بر کارآفرینی و در نتیجه بهبود وضعیت شغلی است که این اثر در همان تغییر قبلی در current مد نظر قرار گرفت:
تغییر این حوزه، تغییر در اعتقادات و فرهنگ مردم است. یعنی با افزایش سطح آموزش فرهنگی مردم، سعی در تغییر نگرش مردم به اصل مهاجرت دائم داشته باشیم. این تغییر با تغییر فاکتور آموزش های فرهنگی از مقدار ۲/۰ به مقدار ۸/۰ تغییرات زیر در مقدار متغیرهای دیگر به وجود می آید.
باز هم همان گونه که مشاهده می شود، چنین تغییری اثری بسیار ناچیز در حد تغییر یک واحد در ده هزار بر بر نرخ مهاجرت دارد.
در مجموعه حلقه های افزایش نرخ مهاجرت، اکثرا عواملی وجود دارند که تغییر آنها در دست ما نیست.
Current2: تغییر اعمال شده در این شبیه سازی تغییر درآمد از مقدار ۱ به ۸/۰ است. این تغییر در واقع کاهش توجه بنیاد ملی نخبگان به نخبگان است. یعنی کاهش وام ۸۰میلیون تومانی مسکن، کاهش پول توجیبی ماهیانه به نخبگان و از این قبیل است.
این تغییر تاثیر بیشتری از سایر تغییرات در نرخ مهاجرت دارد ولی در نمودار کلان نیز چنین تغییری آن چنان نمود ندارد.
این تغییرات به صورت زیر مشخص است.
Time (Month) “emigrants” Runs: emigrants
0 Current2 400000 400000 400000
0.۲۵ Current1 401666 401666 401666
0.۵ Current 403337 403337 403337
0.۷۵ ۴۰۵۰۱۳ ۴۰۵۰۱۳ ۴۰۵۰۱۴
1 ۴۰۶۶۹۵ ۴۰۶۶۹۵ ۴۰۶۶۹۶
1.۲۵ ۴۰۸۳۸۳ ۴۰۸۳۸۳ ۴۰۸۳۸۳
1.۵ ۴۱۰۰۷۶ ۴۱۰۰۷۶ ۴۱۰۰۷۷
1.۷۵ ۴۱۱۷۷۴ ۴۱۱۷۷۴ ۴۱۱۷۷۵
2 ۴۱۳۴۷۹ ۴۱۳۴۷۹ ۴۱۳۴۸۰
2.۲۵ ۴۱۵۱۸۹ ۴۱۵۱۸۹ ۴۱۵۱۹۰
2.۵ ۴۱۶۹۰۴ ۴۱۶۹۰۴ ۴۱۶۹۰۶
2.۷۵ ۴۱۸۶۲۶ ۴۱۸۶۲۵ ۴۱۸۶۲۷
3 ۴۲۰۳۵۲ ۴۲۰۳۵۲ ۴۲۰۳۵۴
3.۲۵ ۴۲۲۰۸۵ ۴۲۲۰۸۵ ۴۲۲۰۸۷
3.۵ ۴۲۳۸۲۳ ۴۲۳۸۲۳ ۴۲۳۸۲۵
3.۷۵ ۴۲۵۵۶۷ ۴۲۵۵۶۷ ۴۲۵۵۶۹
4 ۴۲۷۳۱۷ ۴۲۷۳۱۶ ۴۲۷۳۱۹
4.۲۵ ۴۲۹۰۷۲ ۴۲۹۰۷۲ ۴۲۹۰۷۴
4.۵ ۴۳۰۸۳۳ ۴۳۰۸۳۲ ۴۳۰۸۳۵
4.۷۵ ۴۳۲۵۹۹ ۴۳۲۵۹۹ ۴۳۲۶۰۲
5 ۴۳۴۳۷۲ ۴۳۴۳۷۱ ۴۳۴۳۷۴
5.۲۵ ۴۳۶۱۵۰ ۴۳۶۱۵۰ ۴۳۶۱۵۳
5.۵ ۴۳۷۹۳۴ ۴۳۷۹۳۳ ۴۳۷۹۳۷
5.۷۵ ۴۳۹۷۲۳ ۴۳۹۷۲۳ ۴۳۹۷۲۶
6 ۴۴۱۵۱۹ ۴۴۱۵۱۸ ۴۴۱۵۲۲
6.۲۵ ۴۴۳۳۲۰ ۴۴۳۳۱۹ ۴۴۳۳۲۳
6.۵ ۴۴۵۱۲۶ ۴۴۵۱۲۶ ۴۴۵۱۳۰
6.۷۵ ۴۴۶۹۳۹ ۴۴۶۹۳۹ ۴۴۶۹۴۳
7 ۴۴۸۷۵۷ ۴۴۸۷۵۷ ۴۴۸۷۶۱
7.۲۵ ۴۵۰۵۸۲ ۴۵۰۵۸۱ ۴۵۰۵۸۶
7.۵ ۴۵۲۴۱۲ ۴۵۲۴۱۱ ۴۵۲۴۱۶
7.۷۵ ۴۵۴۲۴۷ ۴۵۴۲۴۷ ۴۵۴۲۵۲
8 ۴۵۶۰۸۹ ۴۵۶۰۸۸ ۴۵۶۰۹۳
8.۲۵ ۴۵۷۹۳۶ ۴۵۷۹۳۶ ۴۵۷۹۴۱
8.۵ ۴۵۹۷۸۹ ۴۵۹۷۸۹ ۴۵۹۷۹۴
8.۷۵ ۴۶۱۶۴۸ ۴۶۱۶۴۸ ۴۶۱۶۵۳
9 ۴۶۳۵۱۳ ۴۶۳۵۱۳ ۴۶۳۵۱۸
9.۲۵ ۴۶۵۳۸۴ ۴۶۵۳۸۳ ۴۶۵۳۸۹
9.۵ ۴۶۷۲۶۱ ۴۶۷۲۶۰ ۴۶۷۲۶۶
9.۷۵ ۴۶۹۱۴۳ ۴۶۹۱۴۲ ۴۶۹۱۴۹
10 ۴۷۱۰۳۱ ۴۷۱۰۳۱ ۴۷۱۰۳۷
10.۲۵ ۴۷۲۹۲۵ ۴۷۲۹۲۵ ۴۷۲۹۳۱
10.۵ ۴۷۴۸۲۵ ۴۷۴۸۲۵ ۴۷۴۸۳۱
10.۷۵ ۴۷۶۷۳۱ ۴۷۶۷۳۱ ۴۷۶۷۳۷
11 ۴۷۸۶۴۳ ۴۷۸۶۴۲ ۴۷۸۶۴۹
11.۲۵ ۴۸۰۵۶۱ ۴۸۰۵۶۰ ۴۸۰۵۶۷
11.۵ ۴۸۲۴۸۴ ۴۸۲۴۸۴ ۴۸۲۴۹۱
11.۷۵ ۴۸۴۴۱۴ ۴۸۴۴۱۳ ۴۸۴۴۲۰
12 ۴۸۶۳۴۹ ۴۸۶۳۴۸ ۴۸۶۳۵۶
12.۲۵ ۴۸۸۲۹۰ ۴۸۸۲۹۰ ۴۸۸۲۹۸
25 ۵۹۵۲۶۱ ۵۹۵۲۵۹ ۵۹۵۲۷۶
50 ۸۵۰۸۰۶ ۸۵۰۸۰۲ ۸۵۰۸۴۰
75 ۱.16197e+006 1.16196e+006 1.16202e+006
100 ۱.5123e+006 1.51229e+006 1.51237e+006
125 ۱.87679e+006 1.87678e+006 1.87687e+006
150 ۲.22917e+006 2.22916e+006 2.22924e+006
175 ۲.549e+006 2.54899e+006 2.54907e+006
200 ۲.82507e+006 2.82506e+006 2.82513e+006
225 ۳.05466e+006 3.05466e+006 3.0547e+006
250 ۳.2408e+006 3.2408e+006 3.24083e+006
۲۷۵ ۳.38938e+006 3.38938e+006 3.38939e+006
300 ۳.5071e+006 3.5071e+006 3.5071e+006
325 ۳.60029e+006 3.60029e+006 3.60027e+006
350 ۳.67441e+006 3.67441e+006 3.67438e+006
375 ۳.73393e+006 3.73393e+006 3.73389e+006
400 ۳.78238e+006 3.78238e+006 3.78233e+006
425 ۳.82248e+006 3.82249e+006 3.82243e+006
450 ۳.85635e+006 3.85635e+006 3.85629e+006
475 ۳.88554e+006 3.88555e+006 3.88548e+006
500 ۳.91126e+006 3.91127e+006 3.91119e+006
525 ۳.93439e+006 3.9344e+006 3.93432e+006
550 ۳.9556e+006 3.95561e+006 3.95552e+006
575 ۳.97539e+006 3.97539e+006 3.9753e+006
600 ۳.99411e+006 3.99412e+006 3.99403e+006
هم چنین در این شبیه سازی با افزایش مقدار درآمد از مقدار ۱ به ۶/۱ نیز تغییر محسوسی در تعداد مهاجران و نرخ مهاجرت دیده نشد.
Current3: اهم تغییر در این شبیه سازی تغییر در امنیت کاری از مقدار ۴/۰ به۲۱ است. این تغییر یک تغییر حدی است و برای مشاهده تغییر رفتار سیستم اعمال می شود. با این تغییر شبیه سازی over flow می شود و نتیجه می گیریم این متغیر یک متغیر مهم و تاثیرگذار است.
برای سیاست گذاری روی این متغیر ابتدا فرض می کنیم در حالت ایده آل امنیت شغلی کاملی برای نخبگان در کشور ایجاد شده است. یعنی job security = 1.
با این تغییر نیز هیچ تغییر رفتار محسوسی در سیستم شاهد نیستیم. اما دلیل اصلی طغیان یا over flow سیستم با تغییر این متغیر، تعریف متغیر تبلیغات اشخاص است. این متغیر بسیار حساس است و با کوچک ترین تغییر در متغیرهای دیگر باعث طغیان می شود. به نظر می رسد رفتار عمده سیستم نیز از تعریف همین متغیر ناشی می شود.
در واقع تعریف این متغیر از مدل bass یا مدل تبلیغ و ترویج ناشی می شود.
آخرین تغییر مورد بررسی که در درون مرزهای سیستم قرار دارد و تغییر در فرمول و روابط خروج ژن نخبگی است.
اصلی ترین مرجع رفتار عمومی سیستم همین متغیر است. این متغیر در روابط اولیه و در کلیه شبیه سازی ها به این صورت در نظر گرفته شده است که با خروج هر فرد نخبه، یک مولد نخبگی از کشور خارج می شود. این نظریه بر پایه فرضیه تولید ژن از ژنوم قرار گرفته است.
به این ترتیب با عوض کردن روابط درون این حلقه، با توجه به در نظر گرفتن اثر بلندمدت خروج ژن و تولید دوباره آن به صورت ژنتیکی، و هم چنین ورود ژن به داخل کشور و احتمالا تاثیر ازدواج نخبگان و تولید هندسی ژن نخبگی، نتایج و تغییرات زیر در مدل حاصل می گردد.
حلقه مشخص شده در شکل فوق به شکل زیر تغییر می کند.
فرمول های تغییرات نیز به شرح زیر است:
Gene affect = DELAY1I (potential elite emigrant-emigrants/10000, 42, emigrants)
Gene Of eliteness = Gene affect + RAMP(10000, 0, 600)
حاصل این تغییر بزرگ ترین اصلاح را در رفتار سیستم نتیجه می دهد.
این تغییرات با شبیه سازی current4 در نمدارهای زیر مشخص شده است.
با عوض شدن این روابط، به دلیل افزایش نخبگان در داخل کشور، تعداد مهاجرین نیز بیشتر شده و رو به فزونی است. این رفتار با توجه به روند خروج نخبگان در هر کشور در حال توسعه و حتی نیمه توسعه یافته، معقول تر است. زیرا هرگز در هیچ کشوری نخبگان تمام نشده و هم چنین خروج از کشور نیز پایانی ندارد. با توجه به این مدل، رفتار سیستم تشکیل شده از چندین حلقه مثبت و منفی است که در زمان های مختلف هر کدام بر دیگری غبه دارد. گاهی به سمت نمایی منفی و گاهی به سمت رفتار فوق نمایی تمایل دارد؛ اما الگوی غالب رفتاری رشد نمایی است.
تغییری که در نرخ مهاجرت دیده می شود همان توجیه بالا را دارد. یعنی معقول تر به نظر می رسد که در یک کشور به طور طبیعی نرخ مهاجرت تا زمان وجود نخبگان در آن کشور و تا زمان وجود کشورهای ثالث سودجو ادامه داشته باشد. این نرخ با تغییرات حاصل شده در روابط علی معلولی مورد نظر، به جای واگرایی به صفر که دلیل آن هم اتمام نخبگان در کشور مبدا است، ابتدا کاهش داشته و در نهایت افزایش نمایی را از آن شاهد خواهیم بود.
مشاهدات از نمودار فوق حاکی است در ده سال اول یک رفتار sشکل را شاهد هستیم. ابتدا رویکرد به سمت مهاجرت رو به افزایش دارد و بعد از ۵ سال عامل کاهش ژن نخبگی فعال شده، دیگر ژنی برای تکثیر نمایی نخبگان و مهاجرت آنان وجود ندارد. تقریبا پس از ده سال حتی سیاست های کاهشی مهاجرت اثر کرده و علاوه بر نبود ژن نخبگی، باعث کاهش رویکرد نخبگان به سمت مهاجرت می گردد، دلیل این تحلیل آن است که ژن نخبگی در فرض شبیه سازی جدید همیشه در حال تولید هست و لذا کاهش ژن در هر زمان به علت مهاجرت، مجردا سبب کاهش نرخ مهاجرت نخواهد شد. لذا ناچار از پذیرش این موضوع هستیم که نرخ مهاجرت در اثر سیاست هایی به طور موقت کاهش دارد اما هرگز تعادل پایداری را تجربه نخواهد کرد.
دیگر نکته قابل توجه از نمودار فوق این مساله است که در کل سیاست گذاری های پیشین نیز به طور واضح به چشم میخورد و آن مساله تاثیر تبلیغات افراد بر رفتن افراد به هر جهت است. توضیح آن که در تمام سیاست گذاری های قبل نتوانستیم اثر تبلیغات مهاجران بر باقیماندگان را برای ماندن در کشور خنثی کنیم و حتی با افزایش حمایت صددرصدی دولت، امنیت کامل شغلی و حتی افزایش چندین برابر حقوق و مزایای نخبگی، تغییر چندانی در نرخ مهاجرت و جمعیت مهاجرین دیده نشد.
چنین رفتاری نشان از قدرت تبلیغات بر ذهن نخبگان و تصمیم قطعی آنان با مشاهده رفتن بقیه دارد.
نزدیک شدن به واقعیت در نمودار فوق ملموس تر به چشم می آید و آن مساله عدم اتمام ژن نخبگی است. هر چند تا ماه ۳۰۰ یا سال بیست و پنجم شبیه سازی شاهد کاهش این ژن هستیم اما با روند افزایشی تولید ژن از سال دهم شاهد غلبه یک حلقه متعادل کننده به جای حلقه کاهش نمایی این ژن هستیم. اثر این حلقه متعادل کننده در در سال بیست و پنجم به اوج خود رسیده و باعث غلبه حلقه های افزایشی دیگر بر کل سیستم می شود. یعنی مجموعه بهبود سیستم آموزشی و سیاست گذاری های دولت و عوامل محیطی نیز علاوه بر عامل وراثت که در سال دهم غالب شده بود، از این سال بروز می کنند.
البته رفتاری که پس از این شاهد هستیم، یک رفتار کاملا خطی در این مقیاس را متبادر می کند که با افزایش زمان شبیه سازی نیز می توان آینده را پیش بینی کرد؛ اما زمان بیش از ۵۰سال دیگر منطقی به نظر نمی رسد. ضمن این که این روند همان الزام افزایش سیاست ها را برای افزایش کیفیات آموزشی در ۲۵ سال نخست به خوبی نشان می دهد. اگر بخواهیم منتظر بمانیم که سیستم تا سال ۲۵ شاهد کاهش نخبگان خود باشد، هر چند با اعمال سیاست ها بعد از آن وضع رو به بهبود برود، قطعا آثار سوء و زیان باری از این کاهش خواهیم دید که حتی با افزایش تعداد نخبگان بعد از این سال هم جبران نشود.
نتیجه گیری
در اجرای سیاست گذاری های فوق که با توجه به مرز سیستم و اهرم های ممکن اجرا شد، در همه موارد به این نتیجه رسیدیم که با اعمال مدل Bass و در نظر گرفتن تبلیغات مهاجران بر نخبگان، با اعمال هیچ سیاستی نمی توان مانع رفتن نخبگان از کشور شد. حتی در نرخ خروج آنها نیز نمی توان تاثیر چندانی گذاشت.
اما با در نظر گرفتن وجود و تولید پیوسته این ژن در داخل کشور، همیشه تعدادی از نخبگان در کشور باقی خواهند ماند و هیچ گاه این روند خروج سبب اتمام نخبگان کشور نخواهد شد.
نتیجه کلی که از اجرای سیاست های مختلف می توان گرفت این است که اگر می خواهیم به نخبگان به صورت کمی نگاه کنیم و هر گونه مهاجرت دائمی ایشان را مساوی ضرر و افت وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی نظامی کشور قلمداد کنیم تنها راه مقابله ایجاد یک سیستم بسته است که از طرفی خروج افراد را بسیار محدود کرده و از طرفی مانع تاثیر پذیری افراد داخل کشور از خارج از کشور شود. پر واضح است که اجرای چنین سیاست های مستبدانه ای مستقل از ارزش گذاری درست و غلط آن چه بلایی بر سر نخبگی افراد خواهد گذاشت، چه بسا که بسیاری به هر دلیلی اگر نتوانند بروند، حتی اگر دولت و حکومت هم هیچ تاثیری در آن نداشته باشند، اوضاع روانی داخل را با تبلیغات منفی و منفی بافی های خود بهم خواهند ریخت، پس چه بهتر که هر آن کس ره خود رود!
دیگر مهم آن که واضح است هر چقدر یک سیستم را بسته در نظر بگیریم، نمی توانیم سیستم کشور اسلامی خود را مستقل از جهان خارج و با نادیده گرفتن پدیده ای به نام استعمار، قدرت طلبی، برتری جویی، سلطه و استحمار شبیه سازی کنیم. هر چقدر جلوی تبلیغات راست و دروغ افراد را بگیریم، واقعیات نشان می دهد تبلیغات قوی تری توسط چیزی به نام دشمن وجود خواهد داشت، هر چقدر هم که افرادی در داخل ما را متهم به توهم توطئه کنند، باعث از بین رفتن جریان مخالف برای خروج پدیده ای به نام نخبه و تصور اینکه خروج کمی این پدیده سبب آسیب به نظام ما خواهد شد نمی گردند.
نهایتا به بیان این نکته می پردازیم که هر چند در این پروژه سعی بر آن شده که نشان دهیم خود این دید کمی نسبت به مهاجرت نخبگان، مساله ای مهم و قابل بررسی است و باید روی آن سرمایه گذاری شود، اما مهم تر از دید کمی دید کیفی به مساله است که آیا نخبگان فقط همین افراد هستند، اصولا سهم این افراد در اهم کارهایی که در کشور انجام می شود چقدر است؟ آیا هزینه ای که برای ماندن این افراد می شود متناسب با سود ماندن این افراد هست یا نه؟ و اصلا سود ماندن این افراد در داخل کشور چقدر است که باید مانع رفتن آنان شد.
نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.