ایرانی توانمند
Business is booming.

راهکارهایی برای عدم شکست

3

راهکارهایی برای عدم شکست

استارتاپ با خلق ایده ای نو به وجود می آید کارآفرینی و استارتاپ واژه‌های آشنایی که این روزها خیلی شنیده می شود و ممکن است گاهی اشتباه به جای هم به کار برود و باعث سردرگمی خواننده بشود . اینکه این دو مفهوم را یکی بدانیم به خصوص وقتی باهاشون سروکار داشته باشیم می تواند خیلی به ضررمان تموم بشود !

این روزها با رشد سریع اینترنت و تکنولوژی استارتاپ‌ها به نسبت ، رشد زیادی داشتن و باعث شده که خواسته و ناخواسته یا یک استارتاپ داشته باشیم یا در یک استارتاپ کار کنیم و به نحوی این مفهوم وارد زندگی ما شده باشد ! پس آشنایی با طبیعت این موضوعات می تواند خیلی از سردرگمی‌های ما را برطرف کند .

اما یک موضوع خیلی مهم ، بحث کارآفرینی در استارتاپ و ارتباط تنگاتنگ این دو با هم هست که می تواند برای ادامه راه یک شرکت نوپا و استارتاپی خیلی مهم باشد .

 

 

وقتی از استارتاپ حرف می‌زنیم دقیقاً با چه چیزی طرف هستیم ؟

مفهوم و ویژگی های استارتاپ

این روزها با پیشرفت چشمگیر و رشد سریع بعضی شرکت‌های استارتاپی در حوزه تکنولوژی و فناوری اطلاعات کلمه استارتاپ حسابی سر زبان افتاده و طرفدار دارد .

احتمالاً این جمله را شنیده باشید که از بین هر ۱۰ تا استارتاپ ۹ تاش شکستمی خورد ، پس طبیعی است همه بخواهند بدانند چه پارامتراهای در موفقیت آن استارتاپ تاثیر داشته است.

اما برای رسیدن به این پارامترها ، اول باید یک کم درباره استارتاپ و اینکه چه رابطه‌ای با کارآفرینی دارد صحبت کنیم تا هم به یک تعاریف مشترکی از استارتاپ برسیم و هم بتوانیم وجه اشتراک و تمایزش با کارآفرینی را متوجه بشویم و منظور همدیگر را بهتر بفهمیم .

تفاوت استارتاپ و کارآفرینی برای فهم کارآفرینی در استارتاپ

کلیدی‌ترین واژه در تعریف استارتاپ ، ایده هست . ایده جدیدی که هنوز مدل تجاری کسب و کاری برایش پیدا نشده .

پس بیشتر استارتاپ‌ها میخواهند با آزمون و خطا جلو بروند تا از آن ایده ، محصولات و خدمات بزرگی خلق کنند .

ایده – کلیدی‌ترین واژه در تعریف استارت آپ ایده جدید و نو است

اما همه ایده‌ها ، ارزش تبدیل شدن به یک استارتاپ را ندارند و باید بتوانیم آنها را از یک سری فیلتر رد کنیم .

 

غربالگری ایده ها چیست ؟

این درحالی که ما در کارآفرینی واژه فرصت برایمان اهمیت بیشتری دارد .

در نگاه کارآفرینی شما باید چشمتان را بروی فرصت‌ها و مشکلات اطراف مان باز کنید و با به کارگیری مدل‌های مختلف از آن فرصت کسب درآمد کنید و همچنین آن مشکل را حل کنید .

اما اگر بخواهیم یک نگاه کلی‌تر داشته باشیم وقتی یک استارتاپ به یک رشدی می رسد و تبدیل به یک مدل کسب و کار می شود میتوانیم به چشم یک کارآفرینی به آن نگاه کنیم .

میتونید با کلیک روی لینک زیر مطالب بیشتری در مورد تفاوت استارتاپ و کارآفرینی مطالعه کنید .

تفاوت استارتاپ و کارآفرینی

ویژگی های استارتاپ

استارتاپ‌ها سه ویژگی متمایزکننده دارند که در ادامه برای فهمیدن رابطه کارآفرینی در استارتاپ اشاره به این نکات ضروری هست .

۱ . ایده نو و جدید

استارتاپ‌ها ایده نویی دارند اما مسیر پیش روی آنها در تاریکی مطلق هست .

این استارتاپ‌ها مدل کسب و کار خودشون را کشف نکردن و در وضعیت ابهام به سر می‌برند . یعنی دقیق نمی‌دونن محصول‌شون چیه و یا چه جامعه هدفی دارد . اگر ایده‌شون از جنس خدمت باشد قراره به چه صورتی این خدمت ارائه بشود ! در کل چطوری قراره با ارائه محصول ارزش آفرینی صورت بگیره !

اگر بخوام مثال بزنم ، شما را ارجاع می‌دم به سریال سیلیکون ولی از شبکه HBO . احتمالاً می‌دونید سلیکون ولی مهد استارتاپ‌های جهانه .

سریال سیلیکون ولی و بازیگران با فیگور استیو جابز

توی این سریال یک برنامه‌نویس یک فرمول فشرده‌سازی بهینه کرده اما نمی‌دونه قراره با این ایده و فرمول چیکار کند و در چه محصولی قراره از این فرمول استفاده کند !

تا آخر سریال هم شخصیت اصلی یعنی ریچارد هندریکس کلی داستان سر این مسئله دارد و اتفاقای خیلی عجیب و غریبی براش اتفاق میوفته !

توصیه شدید و اکید دارم اگر به فضای استارتاپی علاقه دارید این سریال را ببینید . یک جورایی بیشتر کلاس درسه تا سریال ! یک نگاهی به تیزر سریال بندازیم . 🙂

۲ . مقیاس‌پذیری

مدل کسب و کار باید مقیاس‌پذیر باشد . یعنی اگر الان به ۱۰ تا مشتری محصول یا خدمات ارائه میده بتونه به تعداد بیشتر مثلاً ۱۰۰ یا ۱۰۰۰ نفر هم خدمات بده .

مثلاً پزشکی را در نظر بگیرید که حداکثر روزی ۱۰ بیمار را پذیرش می‌کنه . اگر بخواد این مقیاس را بزرگ کند و روزی ۱۰۰۰ بیمار پذیرش کند آیا این اتفاق شدنیه ؟ (حواسمون باشد که اینجا ما یک کیفیت معیار برای ویزیت شدن در نظر گرفتیم و آن هم پذیرش حضوری هست . )

۳ . تکرار‌پذیری

استارتاپ‌ها دنبال یک مدل تکرارپذیر یا به اصطلاح Repeatable هستند . یعنی یک مدلی داشته باشند و برای محصولات مختلف بتونن ازش استفاده کنن و جواب بده .

یه مثالش شرکت های خدماتی هستن . مثلاً اول میان با یک خدمت مثل پرستاری در محل شروع می‌کنن اما بعد چند سال می‌بینیم کسب و کارشون شامل ده‌ها خدمت دیگه هم می شود ! اینا به یک مدل کسب و کاری رسیدن که روی هر خدمت دیگه امتحان کنن جواب میده !

خب پس تا اینجا با سه تا از ویژگی های استارتاپ از تعریف استیو بلنک آشنا شدیم که به ما گفت:

استارتاپ باید شامل یک ایده نویی باشد که مدل کسب و کارش را پیدا نکرده

استارتاپ ها باید یک مدل کسب و کار مقیاس‌پذیر داشته باشن

مدل کسب و کارشون تکرارپذیر باشه

پارامتر کلیدی در استارتاپ هم ابهام در وجود همه این موارد بالاست .

دلایل شکست استارتاپ ها

پارامترهایی که باعث شکست استارت اپ ها می شود

خب وقتشه ۶ فاکتور مهم که می تواند استارتاپ شما را زمین‌گیر کند بررسی کنیم . این پارامترها در ادامه به ما کمک می‌کنن بتوانیم نقش وجود کارآفرین و در واقع کارآفرینی در استارتاپ را بهتر درک کنیم . پس با من همراه باشید !

۱ . عدم نیاز بازار به ایده و محصول ما

یکی از مواردی که مدیران استارتاپی پس از شکست میگن ، اینه که بازار ما را نمی‌خواست !

اما چرا ؟ !

یکی از دلایلش می تواند این باشد که به جای حل مسئله برای مشتری ، رفتن سراغ چیزایی که برای خودشون جذاب بوده و یک جورایی نتونستن نیاز را تشخیص بدن و فرصت‌سنجی کنن !

۲ . کمبود منابع مالی

از یک استارتاپ نباید انتظار داشته باشیم که همون اول به سود و بازده برسه و بتونه هزینه‌هاش را تأمین کند ! معمولاً هم پول اولیه زیادی برای اجرایی کردن ایده نوآورانه شون ندارن .

پس یکی از نیازهای اصلی استارتاپ تزریق منظم و به اندازه پول هست تا بتونن به کارشون سرعت بدن و ایده را زودتر تبدیل به محصول کنند .

البته اینم باید اضافه کنم ، نباید این مدلی باشد که هر دفعه مدیرهای یک استارتاپ بروند پیش سرمایه‌گذار و طلب پول کنن و چشم‌انداز نشون بدن . این انتظار مالی باید همراه با یک منطق خوب باشد !

۳ . نداشتن مدل کسب و کار

خیلی از استارتاپ‌ها یک اطمینانی از ایده‌شون دارن و کمی هم که پیشرفت میکنن ، یک اعتماد به نفسی میگیرن که کلاً فراموش میکنن قراره یک طرحی برای مدل کسب و کارشون داشته باشن و به خودشون میان میبینن دقیقاً از همینجا ضربه خوردن .

۴ . بی‌توجهی به قوانین و مشکلات حقوقی

یکی از چیزایی که در سریال سیلیکون ولی (بالاتر به این سریال اشاره کردم) هم اتفاق افتاده بود بی‌توجهی به همین پیمان‌ها و قوانین هست که به راحتی می تواند یک استارتاپ را زمین بزنه . شاید کسی که اولین بار دارد یک استارتاپ را راه‌اندازی می‌کنه و زیاد در فضای کسب و کار نیست ، یک بی‌توجهی مطلقی نسبت به این داستان داشته باشد .

۵ . عدم اعتقاد به شبکه‌سازی

از اهمیت شبکه‌سازی می شود ساعت‌ها صبحت کرد . در فضای کسب و کار شبکه‌سازی می تواند فرصت‌های فوق‌العاده‌ای را به وجود بیاره و حتی رشد شرکت را با یک راه میانبر چند برابر سریع‌تر کند ! پس در نظر نگرفتن این موضوع می تواند خیلی از فرصت‌ها را از یک استارتاپ بگیره .

۶ . زمان‌بندی نامناسب برای ارائه محصول

دیر یا زود عرضه کردن محصول به بازار یا در زمان نامناسب می تواند خیلی سریع استارتاپ را از چرخه رقابت خارج کند و حتی حس نفرت برای استارتاپ بوجود بیاره .

توی همین روزایی که دارم این مطلب را می‌نویسم خیلی از عرضه‌ها به دلیل شرایط اجتماعی یک چند ماهی اتفاق نمی‌افتاد و یک جورایی فعالیت در این زمان پرتنش می‌تونست راحت یک استارتاپ را به مرز شکست ببره .

موارد دیگه‌ای هم می شود نام برد اما چیزایی که به نظرم مرتبط با این مطلب بود را نام بردم تا بریم سراغ نقش کارآفرینی در استارتاپ .

اهمیت کارآفرینی در استارتاپ

نمی‌خوایم در بازی تعریف کارآفرینی گیر کنیم ولی با توجه به قدمت این کلمه کلی تعریف حول کلیدواژه‌های مختلفی مثل فرصت ، ریسک کردن ، ارزش‌آفرینی ، فراتر رفتن از مرز امکانات و … ارائه میدن .

کارآفرینی را هم می شود به صورت تئوری و علمی در دانشگاه و موسسه‌های آموزشی و هم به صورت تجربی یاد گرفت .

می‌تونید با کلیک روی لینک زیر در مورد دوره آموزش کارآفرینی و اهمیتش بیشتر مطالعه کنید .

دوره آموزش کارآفرینی

اما مستقیم میریم سراغ فرآیند کارآفرینی . چیزی که اینجا بهش نیاز داریم .

فرآیند کارآفرینی در استارتاپ

فرایند کارافرینی در استارتاپ ها

فرآیند کارآفرینی یک ابزار مناسب برای پیدا کردن مشکل هست . یعنی اگر کارآفرین به مشکل خورد می تواند یک نگاهی به چک لیست این فرآیند بندازه و احتمالاً متوجه بشود کجای کار می‌لنگه !

۱ . جستجوی فرصت و ارزیابی ایده ها از مهمترین کارهای یک کارآفرین

می‌دونیم که هر ایده ارزشمندی حتماً یک فرصت کارآفرینی خوب نیست پس ما باید کارآفرینی را در مجموعه داشته باشیم که یک جورایی بانک نمونه کاملی داشته باشد یا تجربیات خوبی در زمینه ارزیابی ایده‌ها داشته باشد .

یادمون هم باشد یکی از واژه‌های کلیدی در تعریف کارآفرینی فرصت و فرصت‌سنجی بود .

۲ . طراحی مدل کسب و کار و بیزینس پلن

وقتی به راه‌اندازی کسب و کار به شکل یک پروژه نگاه می‌کنیم می شود براش ساختار داشت و مرحله به مرحله آن را اجرایی کرد .

نگاه درست به محصول ، مشتری ، منابع کلیدی ، ساختار هزینه و … در کنار هم ، مدل کسب و کار یک پروژه را به وجود میاره و یک کارآفرین خبره و با تجربه می تواند یک مدل خیلی خوب طراحی و آزمایش کند و ریسک کسب و کار را تا حد مطلوبی پایین بیاره .

۳ . تأمین منابع از جمله تامین مالی

از جمله مهمترین پارامتر‌های فرآیند کارآفرینی محسوب می شود و می تواند مثل خونی باشد در رگ های یک کسب و کار . البته تأمین منابع فقط به منابع مالی محدود نمیشه بلکه از تأمین منابع انسانی تا مواد اولیه هم بسط داده می شود .

۴ . ایجاد یک ساختار حقوقی مناسب و خوب

متناسب با کسب و کار یکی از بخش‌هایی هست که می تواند تا حد زیادی تنش‌زدایی کند و جلوی کلی دردسر در آینده یک کسب و کار را بگیره .

کسب و کارهای نوپا و کوچک شاید در اول راه زیاد احساس نیازی به این موضوع نکنند اما با بزرگ شدن ابعاد کار ، ساختار حقوقی می تواند خیلی مهم باشد .

۵ . طراحی استراتژی رشد و داشتن برنامه منظم و مدون برای رشد یک کسب و کار

شاید در نگاه اول مهم به نظر نیاد و بگن که یک کسب و کار خودش مسیر رشدش را پیدا می‌کنه ، اما این پارامتر بسیار مهمه ! این مرحله برای بحث مقیاس‌پذیری کسب و کار بسیار حائز اهمیته .

۶ . شبکه‌سازی و ایجاد فرصت‌های مشاوره‌ای و یادگیری مستمر از اطرافیان

برای رشد و چالش‌زدایی از کسب و کار یک امر ضروریه و کارآفرین با تجربه یک شبکه ارتباطی گسترده را هم همراه خودش وارد کسب و کار شما می‌کنه !

جمع‌بندی و سخن پایانی

فکر می‌کنم با کنار هم قراردادن دلایل شکست استارتاپ ها و فرآیند کارآفرینی متوجه مفهوم کارآفرینی در استارتاپ شده باشید .

با حضور کارآفرینی در استارتاپ خیلی از مشکلات مثل تأمین مالی ، ایجاد مدل کسب و کار و تکرارپذیری ، مقیاس پذیری و رشد کسب و کار استارتاپی ، شناخت نیاز و فرصت سنجی ، ساختار حقوقی مناسب و موارد مهم از این دست تا حد امکان کنترل می شود !

در پایان دوباره می‌خوام برگردم به مثال سریال سیلیکون ولی و از نقش پررنگ و انکارنشدنی مانیکا و جرد در شرکت استارتاپی ریچارد هندریکس صحبت کنم .

هر دو نفر مانیکا و جرد پیش دو تا کارآفرین بزرگ در سیلیکون ولی کار میکردن و حکم مشاور را داشتن و تونسته بودن سال‌های زیادی تجربه در حوزه کارآفرینی کسب کنن و این تجربیات بارها و بارها تونست شرکت استارتاپی ریچارد را نجات بده !

پس اگر یک استارتاپ داری یا در شروع راه هستی و تجربه کارآفرینی نداری حتماً به تیمت یک کارآفرین اضافه کن یا به صورت مداوم از یک کارآفرین موفق مشاوره بگیر !

آموخته‌هایی از استارتاپ‌های شکست خورده

استارتاپ‌‌ها به نوعی یک بخت‌آزمایی فناورانه به حساب می‌آیند . کم‌تر دیده شده یک استارتاپ به صورت کج‌دار و مریز به حیات‌اش ادامه داده باشد . تغییرات این دنیا آنقدر سریع است که یا استارتاپ‌ها و بودجه نسبتا اندک اولیه‌شان را حذف می‌کند یا آنها را به عرش می‌رساند .

استارتاپ‌های شکست خورده داستان‌های جالب و عبرت‌آموزی دارند . ماجراهایی که شاید از نظر شنونده غفلت از یک امر بدیهی به نظر برسند اما در کمال ناباوری مورد بی‌توجهی ایده‌پردازان استارتاپ‌ها قرار گرفته‌اند .

بازار را دست کم نگیرید

یکی از آفت‌های استارتاپ‌ها این است که بازار و قدرت آن را یا کاملا نادیده می‌گیرند یا اصلا این پتانسیل فوق‌العاده را از ریشه به حساب نمی‌آورند . استارتاپ‌ها با کوچک‌ترین موفقیت تصور می‌کنند آینده‌ای درخشان در انتظار آنهاست و به زودی فیس‌بوک ثانی خواهند شد . گاهی نیز وقتی پای صحبت موسسان استارتاپ‌های شکست خورده بنشینید ، حرف‌های عجیبی می‌شنوید . مدیران این استارتاپ‌ها می‌گویند آنقدر سرگرم توسعه ایده‌شان بوده و هیجان داشته‌اند که اصلا به بازار و سلیقه آن فکر نکرده‌اند . آنها همچنین گاهی آنچنان شیفته ایده خود هستند که هرگز شکست آن را حتی تصور نیز نمی‌کنند . به همین دلیل توصیه می‌شود پیش از هر اقدامی حتما نیازسنجی و تحقیقات بازار را در صدر برنامه‌های خود قرار بدهید .

ریخت و پاش نکنید

برخی استارتاپ‌ها به محض دستیابی به منابع مالی و سرمایه‌گذار تصور می‌کنند شرایط همواره به همین صورت باقی می‌ماند و چالش‌های پیش روی خود را فراموش می‌کنند . استارتاپ‌ها از آغاز به کار تا وقتی تبدیل به یک کسب‌وکار بالغ بشوند ، راه طول و درازی در پیش دارند و نگاه مدیران آنها باید به افق‌های دوردست باشد نه جلوی پایشان ! بر همین اساس یکی از درس‌هایی که استارتاپ‌های شکست خورده به کسب‌وکارهای نوپا و کوچک می‌دهند این است که نباید با دریافت نخستین سرمایه قابل اعتنا استخدام نیروهای گران با دستمزد بالا و خرید تجهیزات حاشیه‌ای گرانقیمت را در دستور کار قرار داد . ریخت و پاش نکنید ، شما باید منابع مالی‌تان را به درستی مدیریت کنید و به فکر آینده کسب‌وکارتان باشید .

جلوتر از نیازهای زمانه پیش نروید

پروژه عینک گوگل که در سال ۲۰۱۳ آغاز شد را به یاد دارید ؟ اگر این طرح را به هر دلیلی به خاطر ندارید یا تا به حال درباره آن چیزی نشنیده‌اید به اختصار ماجرایش را برایتان می‌گوییم . گوگل چند سال قبل یک پروژه با نام Google Glass را استارت زد . طرحی که محصول آن قرار بود جهان را تکان بدهد ، اما در کمال ناباوری چنین نشد ! عینک هوشمند گوگل بدون شیشه بود ، می‌توانست تصویربرداری کند و از طریق فناوری واقعیت افزوده این قدرت را داشت که اطلاعات را در برابر چشمان انسان به تصویر دربیاورد . هیجان‌انگیز است ، نه ؟ اما چرا عاقبت این پروژه استارتاپی که پشتیبان بزرگی چون گوگل داشت خوش نبود ؟ به چند دلیل ساده که در صدر آنها جلوتر بودن عینک گوگل از زمانه خودش به چشم می‌خورد . واقعیت این است که برخلاف توقعی که از استارتاپ‌ها برای پدید آوردن نیاز یا پاسخگویی به نیازهای نهفته وجود دارد ، اگر ایده یک استارتاپ فاصله زیادی با زمانه داشته باشد نمی‌تواند به موفقیت برسد . حتی اگر گوگل سرمایه‌گذار آن باشد .

به اندازه نیازتان سرمایه جذب کنید

شاید باورتان نشود اما استارتاپ کمپانی انگلیسی Jawbone که در زمینه عرضه هدست ، ردیاب‌های تناسب اندام و اسپیکرهای بلوتوثی فعالیت می‌کرد تنها به دلیل جذب سرمایه زیاد اووِردوز کرد ! یک استارتاپ نباید با تزریق بیش از حد نیاز پول رشد کند ، بلکه صعود در بازار باید با تکیه بر مزیت‌های رقابتی استارتاپ باشد . به همین دلیل کارشناسان توصیه می‌کنند پس از جذب منابع مالی لازم ، روند جذب سرمایه را تا رسیدن به پله‌های بعدی متوقف کنید و بکوشید روی پای خودتان بایستید .

 

آموخته‌هایی از استارتاپ‌های شکست خورده

 

مشتریان را فریب ندهید

بکوشید از همان ابتدا با مشتریان خود صادق باشید و هرگز قوانین را دور نزنید . زیرا اگر پیش از تثبیت درگیر مسائل حقوقی بشوید دیگر باید فاتحه استارتاپ خود را بخوانید . این موضوع می‌تواند تلاش‌هایتان را در نطفه خفه کند و برای همیشه شما را از چشم بازار بیندازد .

اگر در جذب سرمایه ضعیف هستید ، هرگز کار را استارت نزنید

وقتی پای صحبت استارتاپ‌های شکست خورده بنشینید ، همگی یک صدا مهم‌ترین دلیل شکست خود را به نوعی به سرمایه‌گذاری و ضعف‌های مالی نسبت می‌دهند . واقعیت این است که پول ، شرط کافی برای رشد یک استارتاپ نیست اما شرط لازم هست . بر همین اساس اگر به صورت مستقیم یا با واسطه نمی‌توانید منابع مالی لازم برای آغاز کار را بیابید ، به امید خدا کار را شروع نکنید . شما باید آینده‌نگرانه و منطقی عمل کنید ، در این صورت خدا نیز به یاریتان می‌شتابد .

از نیروهای توانمند استفاده کنید

می‌دانیم که استارتاپ‌ها بیشتر روی ایده اصلی خود مانور می‌دهند و معمولا توسط نیروهای کم‌تجربه و جوان راه‌اندازی می‌شوند . اما «هم‌تیمی‌های ضعیف» یکی از دلایل شکست استارتاپ‌ها از دید خودشان و سرمایه‌گذاران آنهاست . به همین علت توصیه می‌شود نیروهای محافظه‌کار و ساکن را به تیم‌تان دعوت نکنید . استارتاپ‌ها جای انسان‌های چند وظیفه‌ای ، یادگیرنده ، توانمند در حل مسئله ، برخوردار از بلوغ فکری و قدرت تعامل بالاست . نمی‌توان با یک جمع منفی‌نگر ، سطحی و خالی از جسارت به قله‌های موفقیت رسید .

انعطاف‌پذیر باشید

درست است که احتمالا ایده شما از نظر خود و هم‌تیمی‌هایتان بی‌نقص یا کم‌نقص به نظر می‌آید . اما این دلیل نمی‌شود که ایده‌تان را «وحی مُنزل» بدانید و به توصیه‌های دیگران یا بازخوردهای بازار توجهی نداشته باشید . شما باید بتوانید هر زمان احساس کردید باید در ایده اصلی کار تغییر ایجاد کنید ، از این اقدام نترسید و روی طرح‌تان بیش از حد تعصب نداشته باشید . عدم انعطاف در برابر خواست بازار بسیاری از استارتاپ‌ها را به نابودی کشانده است . بازار رحم و مروت ندارد و تنها محصول یا سرویسی را می‌پذیرد که در برابر هزینه‌ای که برای آن پرداخت می‌شود ، ارزشمند باشد . بازار کاری به این ندارند که صاحب ایده استارتاپ فارغ‌التحصیل کدام دانشگاه است ، تا چه حد شهرت و محبوبیت دارد یا رزومه او چقدر پربار است؛ مشتریان نیاز خود را در اولویت قرار می‌دهند .

بدون پشتکار شکست خود را حتمی بدانید

اگر قصد دارید وارد فضای استارتاپ‌ها بشوید ، بدانید کسی برای شما فرش قرمز پهن نکرده است . شما باید درست مثل یک گلادیاتور باشید و بتوانید در برابر مشکلات با پشتکار و اراده‌ای آهنین پیش بروید . یکی از مشکلات استارتاپ‌های شکست خورده این است که عالی آغاز می‌کنند ، خوب ادامه می‌دهند ، متوسط پیش می‌روند و در نهایت کار خود را افتضاح به پایان می‌رسانند و کاسه و کوزه‌شان را جمع می‌کنند . اگر به ایده‌تان صد در صد ایمان ندارید و تصور نمی‌کنید بتوانید آن را به صورت مرتب بهبود بدهید ، هرگز آغازش نکنید . اما در مقابل وقتی از خود و طرح‌تان مطمئن هستید تا آخر قصه قدرتمندانه پیش بروید و هرگز پا پس نکشید ، حتی اگر هزاران بار زمین خوردید .

با سرمایه‌گذار غیرمنطقی کار نکنید

پیش از عقد قرارداد با یک سرمایه‌گذار ضروری است که درباره او تحقیق کرده باشید و زیر و بم اخلاق و سابقه‌اش را بشناسید . مدیران دمدمی مزاج و افرادی که خیلی زود تغییر موضع می‌دهند یا پیش از زمان‌بندی‌های تعیین شده به دنبال کسب سودهای کلان هستند ، هرگز به کار یک استارتاپ مخصوصا در کشوری مانند ایران نمی‌آیند . این افراد بهتر است سرمایه خود را به بازار مسکن ، خودرو ، طلا و ارز ببرند . نگاه حمایتی سرمایه‌گذار به پروژه شما بسیار اهمیت دارد . بسیار دیده شده که استارتاپ‌ها به رغم حرکت موثر به سوی پیشرفت با فشارهای غیرمعقول سرمایه‌گذار به تعطیلی کشانده شده‌اند .

پیشنهاد نهایی

استارتاپ‌‌ها به نوعی یک بخت‌آزمایی فناورانه به حساب می‌آیند . کم‌تر دیده شده یک استارتاپ به صورت کج‌دار و مریز به حیات‌اش ادامه داده باشد . تغییرات این دنیا آنقدر سریع است که یا استارتاپ‌ها و بودجه نسبتا اندک اولیه‌شان را حذف می‌کند یا آنها را به عرش می‌رساند .

چه چیزهایی در شکست استارتاپ نقش دارند ؟

Metacell > ترفندهای کسب و کار > چه چیزهایی در شکست استارتاپ نقش دارند ؟

startup failure

۱۶ آذر

چه چیزهایی در شکست استارتاپ نقش دارند ؟

توسط admin

درترفندهای کسب و کار

نظرات

ممکن است عواملی در مسیر حرکت تیم به وجود بیاید که باعث شود تمامی تلاش آنها از بین رود . حتی متاسفانه به شکست استارتاپ منجر شود .

۷ عامل زیر در شکست آن‌ها تأثیر گذار است:

– ناتوانی در درک نیاز مشتریان

کسانی که به دنبال راه اندازی یک استارتاپ هستند ، در نهایت می‌خواهند :

یک محصول تولید کنند

ایده‌های خود را به معرض نمایش گذاشته

به یک مشتری بفروشند .

طبیعتاً فروش یک محصول با تکنولوژی بسیار پیشرفته در سطح شهرهای کوچک نمی‌تواند یک ایده مناسب باشد . یک ایده برای تبدیل شدن به یک محصول ، زمانی مناسب است که مشتری برای آن پیدا شود . پس تیم‌های بازاریابی و بررسی‌های اولیه ایده ، باید بر نیاز مشتریان متمرکز شوند . همچنین به این مسئله توجه کنند که :

افراد جامعه بیشتر به سمت چه محصولاتی متمایل‌اند

این محصول چه نیازی از آنها را برطرف می‌کند .

Startup failure

– عدم توجه به بازخوردهای نمونه اولیه

در مراحل راه‌اندازی استارتاپ به این نکته اشاره کردیم که نمونه‌ اولیه نقش مهمی در موفقیت کار دارد . شما وقتی که یک ایده را پرورش می‌دهید ، باید:

چند نمونه اولیه از آن (مثلاً ۱۰۰ عدد) را تولید کنید

در بین طیف‌های مختلف جامعه تقسیم کنید .

اگر کسب‌و‌کار شما آنلاین است . می‌توانید ۱۰۰ نسخه دمو ایجادکنید . با ارسال آن برای دیگران ، بازخورد موردنظر خود را بگیرید . این مرحله برای کسب سود یا حتی برای مطالعه بازار نیست . بلکه این فرصت به شما داده می‌شود که محصول خود را در معرض قضاوت افراد مختلف جامعه قرار دهید و بازخوردهای آن‌ها را دریافت کنید . اگر نسبت به این بازخوردها عکس العملی نامناسب داشته باشید و به آن توجه نکنید ، مطمئن باشید که مسیر شما به سمت پل شکست خواهد بود .

Startup failure

– برنامه‌ریزی با هدف کسب پول و نداشتن اشتیاق برای کار و زحمت

اگر انگیزه اولیه شما صرفاً کسب درآمد و پول است ، منش شما با مفهوم استارتاپ همخوانی ندارد و بهتر است که این کار را شروع نکنید . دلیل ساده این است که برای موفقیت احتمالاً مجبور خواهید شد که در طول روز بیش از ۱۵ تا ۱۸ ساعت کار کنید و حتی ممکن است در چند مرحله متوالی شکست بخورید . یک کارآفرین می‌داند که در نهایت موفق خواهد شد و حتی انتهای مسیر خود را می‌بیند . در واقع آنها می‌دانند که کسب پول به مدت زمان بیشتری نیاز دارد و رسیدن به آن در کوتاه مدت میسر نیست . نداشتن اشتیاق باعث دلسرد شدن سایر اعضای تیم و رها کردن ایده می‌شود .

Startup failure

– نداشتن مهارت لازم برای موفق شدن

اگر فکر می‌کنید که کار یک کارآفرین ، فکر کردن به اندیشه‌های بزرگ و استخدام افراد دیگر برای انجام کار است ، بهتر است یک بار دیگر به مفهوم استارتاپ فکر کنید . یکی از دلایل اصلی عدم موفقیت این پروژه‌ها در شروع کار این است که لیدرها و سرپرست‌ها نمی‌توانند چیزهایی که برای موفقیت لازم است فراهم کنند . شروع کار یک استارتاپ از یک ایده خام شروع می‌شود و این کار آفرین است که باید این ایده را به شکل‌های مختلفی پردازش کند تا بتواند از آن یک محصول خوب و مناسب بگیرد . تلاش زیاد ، کسب دانش ، اختصاص وقت و مشورت با افراد زبده در این حوزه باعث جلوگیری از شکست یک ایده می‌شود .

شکست استارتاپ

– عدم توانایی کافی برای افزایش سرمایه

در بخش قبلی به معرفی انواع سرمایه‌گذار و انجام مراحل مختلف برای پیدا کردن یک سرمایه‌گذار مناسب اشاره کردیم . پیدا کردن سرمایه‌گذار متناسب با پروژه و ایده ، یک هنر واقعی است و به ما کمک می‌کند که بسیاری از چالش‌های مالی پروژه را کنار بزنیم . نکته مهمی که در رابطه با موفقیت استارتاپ ها وجود دارد ، بحث افزایش سرمایه در مراحل بعدی است . وقتی که شما در مرحله تولید نمونه اولیه یا پایلوت هستید و صرفاً بخش مطالعاتی کار را انجام می‌دهید ، هزینه‌های شما کمتر از زمانی است که وارد بحث تولید انبوه می‌شوید . پس اگر یک لیدر یا سرپرست نتواند با مقتضیات پروژه ، سرمایه کافی را فراهم کند ، احتمال شکست استارتاپ افزایش می‌یابد و یا ممکن است روند رشد آنها کمتر شود .

– رهبری و تیم ضعیف

به همان اندازه که یک تیم قوی و رهبری قوی به موفقیت یک استارتاپ کمک می‌کنند ، می‌تواند باعث شکست آن نیز شود . انتخاب اعضای گروه صرفاً بر اساس توانایی‌های علمی یا توانایی‌های بازاریابی نمی‌تواند تضمین کننده موفقیت یک پروژه باشد ، بلکه هم اعضای تیم و هم رهبری باید در قالب یک بدن قرار گیرند و همه آنها برای رسیدن به موفقیت تلاش کنند . حضور این افراد در کنار یکدیگر مانند حضور افراد در یک کشتی است که ممکن است مسیر آنها به سمت ساحل موفقیت باشد و یا در یکی از طوفان‌های مسیر شکست بخورد .

برای جلوگیری از شکست استارتاپ خود در هر مرحله ، میتوانید با ما در ارتباط باشید .

امتیاز post

نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.