ایرانی توانمند
Business is booming.

بوم ناب چیست ؟ و اساسا چرا شکل گرفته است ؟

3

بوم ناب چیست ؟ و اساسا چرا شکل گرفته است ؟

اش موریا (Ash Maurya) مبدع “بوم ناب” و در راستای کتاب “نوپای ناب” می گوید: من گاهی از خودم می‌پرسم چرا اقتباس متفاوتی از بوم مدل کسب و کار اصلی آلکس استروالدر ایجاد کردم . این سوال‌ بارها ذهن مرا به خود مشغول کرد . به همین خاطر تصمیم گرفتم طرز تفکری را که باعث ایجاد بوم ناب شد به طور خلاصه مطرح کنم .
بوم ناب Pure canvas formation
ابتدا یک سیر زمانی را به طور سریع مرور می‌کنیم:
Pure canvas formation
می  ۲۰۰۹:

من برای اولین بار بوم مدل کسب و کار را از طریق کتاب آلکس استروالدر (کتاب “خلق مدل کسب و کار”) به نمایش گذاشتم . با اینکه این کتاب به نظرم زیبا ترسیم شده بود ، ولی به طور کلی روش بوم را به خاطر اینکه “خیلی ساده” بود رد کردم . در این کتاب ، مثال‌های زیادی بودند که مدل‌های کسب و کار شرکت‌های معروف مثل اپل و اسکایپ را (بعد از موفقیتشان) ترسیم کرده‌ بودند . من بیشتر علاقه‌مند بودم که “یاد بگیرم” آنها چطور به آن مرحله رسیدند .
Pure canvas formation
ژوئن  ۲۰۰۹:

حتی فکر اینکه بتوانم فرضیه‌های مدل کسب و کار را فقط در یک برگه جا بدهم خیلی سخت بود . من محصولات خودم را در آن زمان با استفاده از هر دو بوم مدلسازی کردم و به همین خاطر وادار شدم کارهایی انجام دهم که در زیر توضیح خواهم داد .
Pure canvas formation
آگوست ۲۰۰۹:

کار خود را با استفاده از بوم ناب و تست آن با سایر استارتاپ های کارگاه‌های خودم آغاز کردم و به خاطر قابلیت این بوم برای یادگیری بیشتر ، تشویق می‌َشدم به کار خود ادامه دهم .
Pure canvas formation
سپتامبر ۲۰۰۹:

من برای شروع ساخت یک نسخه‌ی آنلاین از بوم ناب ، از کارآفرینان دیگر هم کمک گرفتم و هدف اولیه‌ام تسهیل این مکالمات یادگیری در کارگاه‌هایم بود تا همه‌ی افراد بتوانند از آن استفاده کنند .
Pure canvas formation
فوریه‌ی ۲۰۱۰:

بوم ناب ، به بخش مهمی از روش‌شناسی موجود در کتاب من (کتاب نوپای ناب) تبدیل شد .
بوم ناب Pure canvas formation
اهداف طراحی بوم ناب:

هدف اصلی من از بوم ناب این بود که در عین حال که بر کارآفرینی تمرکز می‌کنم بتوانم تا جایی که امکان دارد آن را عملی نمایم . من تا به حال با اصول استارتاپ ناب کار کرده‌ام که تاثیر زیادی بر طراحی داشته‌اند .
Pure canvas formation

“‌استارتاپ‌ها تحت شرایط عدم‌قطعیت شدید فعالیت می‌کنند”

روش من برای عملی‌ کردن بوم این بود که مشخص کنم چه چیزی بیشترین عدم‌قطعیت و بیشترین ریسک را دارد . عدم‌قطعیت یعنی وجود بیش از یک احتمال و ریسک حالتی از عدم‌قطعیت است که در آن ، برخی احتمالات به ضرر ، فاجعه ، یا سایر عواقب نامطلوب منجر می‌َشوند .  متوجه شدم در بوم‌های کسب و کار اولیه که در آگوست سال ۲۰۰۹ ایجاد کردم ، چیزهایی که فکر می‌کردم ریسک خیلی بالایی دارند وجود ندارد ، و سایر چیزهایی که در بوم بودند ریسک بالایی نداشتند . چون فضای بوم کاملا محدود است ، پس باید نسبت سیگنال به نویز را به حداکثر برسانیم .
بوم ناب Pure canvas formation
بنابراین خانه‌های زیر را به بوم های اولیه اضافه کردم:
مسئله:

شکست اکثر استارتاپ‌ها بدین خاطر نیست که آنها نمی‌توانند آنچه را که شروع به ساختش کردند بسازند ، بلکه بدین خاطر است که زمان ، پول ، و تلاش خود را در جهت ساخت یک محصول اشتباه هدر می‌دهند . به نظر من ، عدم درک درست مسئله از همان ابتدای کار نیز یکی از عوامل این شکست محسوب می‌گردد . به همین خاطر است که من تصمیم گرفتم صریحا خانه‌ای با عنوان “مسئله” را (که از هیچ چیز دیگری مثل ارزش پیشنهادی گرفته نشده است) به بوم اضافه کنم .
راه‌حل:

بهترین موقعیت برای تعریف یک راه‌حل احتمالی ، ‌ زمانی است که مسئله را درک کرده باشید . من با استفاده از یک خانه‌ی کوچک روی بوم به طور هدفمند خواستم کارآفرینان را محدود کنم ، چون ما نسبت به راه‌حل خیلی ذوق و شوق داریم . ما معمولا قبل از اینکه اولین راه‌حل خود را بررسی کنیم شیفته‌ی آن می‌شویم و دیگر به دنبال راه‌حل‌های دیگر نمی‌رویم . کوچک نگه داشتن خانه‌ی “راه‌حل” در بوم نیز با مفهوم “کمینه محصول پذیرفتنی(MVP) ” مطابقت دارد .
سنجه های کلیدی:

استارتاپ‌ها اغلب برای اینکه به عدم‌قطعیت نظم بدهند ، در دریایی از اعداد غرق می‌شوند . باید توجه نمود که در هر زمان مشخص ، فقط چند اقدام کلیدی (یا سنجه های کلیدی کلان) وجود دارد . استارتاپ فقط می‌تواند بر یک معیار تمرکز نماید . بنابراین باید تصمیم بگیرید که این یک معیار چه باشد و بقیه‌ی معیارها را نادیده بگیرید .

این کار چطور ممکن است یک ریسک محسوب گردد ؟ عدم‌شناسایی سنجه کلیدی درست ، می‌تواند فاجعه‌بار باشد و به فعالیت‌های بی‌فایده مثل بهینه‌سازی زودرس یا اجرای منابع با هدف اشتباه منجر گردد . این سنجه های کلیدی در ابتدا باید حول معیارهای ارزش شما تمرکز کرده و سپس به سوی موتورهای کلیدی رشد شما پیش برده شوند .
برتری مطلق:

برتری مطلق ، نام دیگر مزیت رقابتی یا موانع ورود است که اغلب در یک طرح کسب و کار یافت می‌َشود . تعداد کمی از استارتاپ‌ها در همان روز اول دارای برتری مطلق واقعی هستند و این بدین معنی است که این خانه خالی خواهد بود .

یک برتری مطلق واقعی ، چیزی است که نمی‌توان آن را به راحتی کپی یا خریداری کرد .

هدف از این خانه این نیست که شما را از حرکت رو به جلو به سمت چشم‌اندازتان دلسرد کند ، بلکه هدف آن است که به طور مستمر شما را به کار تشویق کند تا بتوانید برتری مطلق خود را یافته و آن را بسازید . وقتی یک استارتاپ به مقداری موفقیت اولیه دست می‌یابد ، به ناچار رقبا و کپی‌کنندگان وارد بازار خواهند شد . اگر هیچ دفاعی در برابر آنها نداشته باشید ، این ریسک واقعی در کمین شما خواهد بود که این تقلیدکنندگان سریعا استارتاپ شما را از گردونه‌ی رقابت حذف کنند .
بوم ناب Pure canvas formation

من علاوه بر این چهار خانه‌ی جدید ، ‌ به چهار خانه‌ی دیگر هم نیاز دارم .  مواردی که به آنها رسیدم عبارتند از:
فعالیت‌های کلیدی و منابع کلیدی:

احساس کردم هر دوی این خانه‌ها بر افراد خارج از استارتاپ (در مقابل کارآفرین) تمرکز دارند ، یعنی به افراد بیگانه کمک می‌کنند تا بدانند که استارتاپ چه کار می‌کند . من در اینجا مواردی مثل “توسعه‌ی مشتری” ، توسعه‌ی نرم‌افزار” ، توسعه‌دهندگان” ، و غیره را که ریسک بالایی ندارند لیست می‌کنم تا حفظ آنها را تضمین نمایم .

همچنین متوجه شدم که این خانه‌ها با خانه‌هایی که قبلا اضافه کرده بودم مقداری همپوشانی دارند . این همپوشانی‌ بدین صورت است:

الف) متعقدم بعد از اینکه مقداری تست و اعتبارسنجی اولیه روی کمینه محصول قابل‌عرضه (MVP) انجام شد ،  فعالیت‌های کلیدی را واقعا می‌توان و باید از خانه‌ی “راه‌حل” استخراج نمود .

ب) با پیشرفت اینترنت ، ‌ برنامه‌های متن‌باز ، رایانش ابری ، و جهانی‌شدن ، برای وارد کردن یک محصول به بازار به منابع کمتری نیاز داریم(تطبیق دادن منابع کلیدی با برتری مطلق) . ولی با اینکه یک منبع کلیدی می‌تواند یک برتری مطلق باشد ، ولی تمام برتری‌های مطلق ، منابع کلیدی نیستند .
ارتباط با مشتری:

من با ارتباط مستقیم با مشتری (از طریق مشاهده‌ی مشتری یا مصاحبه با او) و سپس شناسایی مسیر مناسب برای رسیدن به مشتریان (با توجه به راه‌حل شما و بخش مشتریان) ، از آغاز هر محصولی(هر چه که باشد) حمایت می‌کنم . به نظر می‌رسد خانه‌ی “کانال‌ها” این مفهوم را بهتر می‌رساند .
شرکای کلیدی:‌

این قسمت را به سختی می‌توان حذف کرد و معمولا در این مورد بیشتر بحث می‌شود . موفقیت برخی محصولات ، بر اساس اولین شرکای کلیدی واقعی پیش‌بینی می‌گردد . به عنوان مثال ، ساخت یک شبکه انرژی خورشیدی جهانی(پلتفرم) که به سرمایه و الزامات قانونی زیادی نیاز دارد ، در وهله‌ی اول به ایجاد مشارکت‌های کلیدی نیاز دارد . ولی اکثر محصولات در این دسته قرار نمی‌گیرند .

اگر دارای یک استارتاپ ناشناخته با یک محصول تست‌نشده هستید ، جستجوی مشارکت‌های کلیدی از همان ابتدا ممکن است هدر دادن وقت باشد . ممکن است با گذشت زمان ، شرکا برای بهینه‌سازی مدل کسب و کار شما اهمیت پیدا کنند ، ولی ریسکی که در اینجا وجود دارد فقدان شرکا نیست ، بلکه ناکارآمدی در ساختار هزینه و کانال‌های توزیع است که دو خانه برای آنها پیشنهاد شده است .

منبع : http://www . modirinfo . com/content

امتیاز post

نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.