پنج تاکتیک ساده کشف فرصتهای بازار
آرتور شوپنهاور، فلیسوف مطرح آلمانی معتقد است: انسان با استعداد، تیر خود را به هدفی میزند که هیچکس نمیتواند بزند، اما انسان نابغه، تیر خود را به هدفی میزند که هیچکس نمیتواند ببیند
این سخن شوپنهاور را میتوان در این تعریف از بازاریابی هم مشاهده کرد: بازاریابی هنر یافتن فرصتهایی است که بقیه رقبا از آنها غافلند
به همین دلیل، میتوانیم بگوییم بازاریاب با استعداد، فرصتهای بازار را صرفا زودتر از رقبا کشف میکند، ولی بازاریاب نابغه، فرصتهایی را کشف میکند که اصولا شرکتهای دیگر قادر به کشف آن نیستند
برای کشف فرصتهای بازار میتوانیم از این پنج روش کمک بگیریم:
1 بخشبندی دقیقتر بازار
برای مثال، یک شرکت آرژانتینی با بخشبندی دقیقتر بازار متوجه شد خیلی از مشتریانش خواهان نوشیدنیهایی با طعمهای جدید و کالری کمتر هستند. برای همین، انواع آب طعمدار بدون گاز و با کالری بسیار کم را در سال ۲۰۰۲ به بازار عرضه کرد. جالب اینجاست که کوکاکولا و نستله، محصولات مشابه را در سال ۲۰۱۶ عرضه کردند
2 شناخت دقیقتر وضعیت مشتریان
برای مثال، آمازون در تحقیقات بازار خود متوجه شد خیلی از مشتریان هدفش در کشورهای آمریکای جنوبی، قادر به خرید با کارت بانکی نیستند. برای همین، با بانکهای محلی این کشورها قرارداد بست تا آنها حساب مشتریان نزد آمازون را شارژ کنند
3 شناخت نقاط ضعف رقبای مستقیم
برای مثال، عدم تحویل سریع محمولههای پستی، نقطه ضعف بسیاری از شرکتهای پستی است. به همین دلیل، شرکت پست فدکس در آمریکا، کسب و کارش را بر اساس تحویل بستههای پستی ظرف مدت ۲۴ ساعت طراحی کرده است
4 الگوبرداری از رقبای غیرمستقیم
برای مثال، شرکتهای راهآهن توانستهاند با الگوبرداری از شرکتهای هواپیمایی و ساخت واگنهای ممتاز و لوکس، مسافران زیادی را جذب کنند
5 شناخت دقیقتر خواستههای مشتریان
برای مثال، شرکت کانُن در تحقیقاتش برای بهبود عملکرد دوربینهای عکاسی خود، با خواسته عجیب یک پیرمرد ژاپنی مواجه شد که دوربینی میخواست که موقع عکسبرداری از نوههایش، جلوی لرزش دستانش را بگیرد. این خواسته، سبب توسعه تکنولوژی ضد لرزش دست و حرکت شد