ویژگیهای شخصیتی یک تیم اثربخش و قوی چیست؟
«شما میانگین چندنفری هستید که بیشترین زمانتان را با آنها سپری میکنید»؛ این جمله بیانگر اهمیت افراد پیرامون در زندگی شخصی یا کسبوکاری است.
به استناد پژوهشهای معتبر و ادعای رهبران سازمانهای موفق، سرمایه انسانی آن هم در قالب تیم، مهمترین عامل موفقیت سازمانها در دهههای اخیر بوده است. ویژگی و توانمندی افراد و ترکیب آنها اهمیت بسزایی در قوی یا ضعیف بودن تیم دارد. یک تیم شامل تعداد محدودی از افراد است (غالبا کمتر از ۱۲ نفر). آنها دارای مهارتهای تکمیلکننده یکدیگر بوده و از مقاصد، اهداف و رویکردهای مشترک برخوردار هستند که بر مبنای آنها به هم پیوند خورده و برای تحقق اهداف خود، به یکدیگر تکیه میکنند.
داشتن چشمانداز و هدف مشترک، همافزایی مثبت، نقشآفرینی بر اساس توانمندیهای افراد، تخصص و مهارتهای مکمل، مسئولیتپذیری و پاسخگویی فردی و جمعی، تعارض مثبت، اعتماد، همدلی و حمایت، از مهمترین ویژگیهای یک تیم کاری موفق است.
وجود دلایل متعدد در ضرورت و اهمیت «تیم» باعث اقبال سازمانها و افراد به این مفهوم برای پیشبرد کارهایشان شده است. کار تیمی اثربخشی که توسط یک تیم واقعی محقق شود، نتایج بسیار درخشانی به ارمغان میآورد. به موضوع تیم و کار تیمی بسیار پرداخته شده، اما نکته حائز اهمیت نه صرفا پرداختن به مفهوم تیم و کار تیمی، بلکه پرداختن به موضوع «تیم اثربخش و قوی» و راههای ساخت آن است.
باید توجه داشت که تیمها نیز مانند افراد، دارای شخصیت هستند و این شخصیت آنها را از یکدیگر متمایز میکند؛ در ادامه ویژگیهای شخصیتی یک تیم اثربخش و قوی تبیین شده است:
۱. شفافیت در اهداف و نقشها: همه اعضای تیم در رابطه با چشمانداز تیم، اهداف کوچک- بزرگ و
دور – نزدیک، نقشهای کلی اعضا و وظایف جاری خود شفاف و آگاه هستند.
۲. اعتماد به یکدیگر: اعضای تیم به یکدیگر اعتماد داشته و احساس خطر یا عدم صداقت نسبت به هم ندارند.
۳. فضای صمیمی و غیررسمی: فضای انجام کار بین افراد در نقشهای مختلف بسیار صمیمی بوده و قواعد رفتاری رسمی حکمفرما نیست.
۴. تعدد در بحثهای مرتبط با کار: اغلب بحثها و گفتوگوها پیرامون کار و مرتبط با کارهای جاری بوده و بحث در مورد مسائل نامرتبط و مرور موضوعات مشابه کمتر ملاحظه میشود.
۵. شنیدهشدن تمام صداها: اعضا به صورتی کاملا باز و بدون هیچگونه موضعگیری، همواره به نظرات یکدیگر گوش داده و نسبت به آنها فعالانه تعامل میکنند.
۶. وجود تعارض و نظرات متفاوت: همواره اعضا امکان اظهار نظرات متفاوت را داشته و در بیشتر مواقع اختلاف نظرهای عمیقی مطرح میشوند. اعضا از تعارض و اختلاف نظر ترس نداشته و این موضوع را بخشی از پیشبرد بهینه و تضارب آرا میدانند.
۷. انتقادهای سازنده: اعضا انتقاد، آن هم انتقادهای سازنده نسبت به ایدهها و روشهای کاری یکدیگر (نه شخصیت) دارند؛ همچنین این انتقادها مستمر، رک و به صورت راحتی بیان میشوند و در انتقال مفهوم کلمات مستقیم به جای کلمات غیرمستقیم مورد استفاده قرار میگیرند.
۸. بهادادن به احساسات: اعضای تیم نه تنها ایدهها و نظرات را به بحث و گفتوگو گذاشته، بلکه در مورد احساسات خود نیز به تبادل و تعامل میپردازند.
۹. عدم تسلط و اعمال قدرت مسئول تیم: مسئول یا مدیر بر تیم حکمرانی و تسلط نداشته و صرفا نقش تسهیلگری و پیشبرندگی تیم را دارد و تمام شرایط را برای راحتی اعضای تیم در انتقال ایدهها و نظرات خود فراهم میکند.
۱۰ انعطاف در نقش رهبری تیم: نقش رهبری تیم بسیار منعطف بوده و صرفا توسط یک فرد انجام نمیشود؛ امکان اینکه بر حسب اقتضائات و زمانهای متفاوت، اعضای مختلفی در تیم نقش رهبری را ایفا کنند، وجود دارد.
۱۱. خودارزیابی: تک تک اعضای تیم و همچنین کل تیم کارهای خود را ارزیابی کرده و خود برای بهبود آن تلاش چندباره میکنند.
۱۲. تقسیم، دستهبندی و اولویتدهی شفاف کارها: کارها و وظایف در مقاطع مختلف کار تیم به صورت شفاف لیست شده، اولویتها مشخص شده و مورد تأیید همه اعضای تیم است.
۱۳. اجماع نظر در تصمیمات: در اغلب موارد تصمیمات اخذشده در تیم از اجماع نظر تمامی اعضای تیم حاصل شده و صرفا توسط یک یا چند نفر گرفته نمیشود.
۱۴. حمایت درونتیمی: اعضای تیم به صورت مستمر از یکدیگر حمایت کرده و دغدغه کمک به پیشبرد کار توسط همتیمی وجود دارد.
۱۵. انعطاف در برابر تغییر در نظر و عمل: اعضای تیم در برابر شنیدن نظرات مختلف و متفاوت از جانب سایر اعضا باز بوده و نسبت به تغییر رویکرد خود مقاومت ندارند. همچنین به راحتی اعتراف و قبول اشتباه میکنند.
۱۶. تشکیل جلسات اثربخش: برای برگزاری و نتیجهگیری بهینه از جلسات و بحثهای تیمی، اغلب قواعد و فرایندهای از پیش تعریفشده وجود دارد.
۱۷. هماهنگی بین تیمها: به صورت مرتب و اثربخش با سایر تیمها و بخشهای مرتبط در سازمان یا در ارتباط کاری، هماهنگی و تعامل وجود دارد.
۱۸. پاسخگویی و مسئولیتپذیری: کل تیم و همچنین تکتک اعضا خود را در مقابل نتایج حاصلشده مسئول و پاسخگو میدانند.
مواردی که بیان شد ویژگیهای شخصیتی یک «تیم اثربخش و قوی» بوده و به نوعی به مثابه یک ارزیابی عمل میکند؛ میتوان تیمهای پیرامون خود را با ویژگیهای مذکور تطبیق داده و به میزان تطابق این ویژگیها با تیم موجود، به قوی و ضعیف بودن آن پی برد.
باید توجه داشت ساختن یک تیم قوی و منسجم امری دستیافتنی و ممکن، ولی به شدت دشوار و زمانبر است. هیچ دستورالعمل آمادهای برای ساختن یک تیم قوی وجود ندارد. این کار به دقت بسیار زیاد، صرف زمان، هزینه و وجود رهبری توانمند نیاز دارد. در عین حال باید توجه داشت که یک تیم ابزار و روشی برای تحقق اهداف سازمانی بوده و زمانی که به عنوان هدف سازمان مطرح باشد، کارکرد خود را از دست میدهد. باید توجه داشت که در دنیای امروز داشتن یک تیم قوی و منسجم در راستای اهداف و چشمانداز سازمانی است که از جمله مزیتهای رقابتی قدرتمند محسوب میشود.
در اغلب موارد سازمانها بدون درنظرگرفتن نیاز واقعی و هدف غایی خود، صرف مفیدبودن و خوببودن مفهوم تیم، اقدام به تشکیل تیم و پیشبرد کارها در قالب آن میکنند و انتظار خروجی منحصر بهفردی از تیم خود دارند؛ در حالی که فراموش میکنند برای ساختن و داشتن یک تیم اثربخش و قوی باید ابتدا به الزام وجود آن و در مرحله بعد به صرف منابع و زمان لازم واقف بود. آنچه روشن است، رسیدن به یک تیم منسجم و قوی در کوتاهمدت و حتی میانمدت امری است تقریبا ناممکن. لازم به یادآوری است اینکه در دنیای امروز داشتن تیم اثربخش و قوی، مزیت رقابتی برای کسبوکاری محسوب میشود، دلیلی بر این ادعاست که شبیهسازی و ساخت آن به هیچ عنوان کار آسانی نیست.
بیشک تعمق و تفکر درباره دو جمله زیر، مدیران ما را در درک بهتر اهمیت، رسالت و سختی تشکیل یک تیم واقعی یاری میکند:
۱. افراد برجسته و ستارهها موجب موفقیت و برندهشدن در بازیها میشوند، در حالی که تیمهای قوی جام قهرمانی را به ارمغان میآورند (مایکل جردن).
۲. اگر میخواهی به سرعت حرکت کنی به تنهایی برو، اما اگر میخواهی سرزمینهای وسیع در دوردستها را کشف کنی با تیمی از افراد راه خود را در پیش بگیر (ضربالمثل آفریقایی)