ایرانی توانمند
Business is booming.

کار آفرینی

9

کار آفرینی

مقدمه:

افزایش جمعیت در کشورهای در حال رشد، کاهش منابع و امکانات موجود در این کشورها و پیدایش نیازهای اجتماعی واقتصادی جدید همگی سبب توجه نهادها و مقامات مسئول در این کشورها به این نیازها و چاره اندیشی بنیادین یا مقطعی برای آنها شده است. بنا بر بررسی‌های به عمل آمده و بر اساس آمارهای موجود، یکی از مهمترین مشکلات فرا روی جوامع در حال توسعه و حتی کشورهای صنعتی مشکل بیکاری است. مجموعه راه حلهایی که برای رفع این مشکل جهانی ارائه شده است، اصطلاحاً «کارآفرینی» خوانده می‌شود. در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار امروزی که با تغییرات و تحولات سریع بین المللی همراه شده و فرایند گذر از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی را سبب ساز گریده است، از کارآفرینی به عنوان موتور توسعه اقتصادی یاد می‌شود که می‌تواند در رشد اقتصادی کشورها، ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی نقش مهمی را بر عهده داشته باشد.

ما در این مقاله به تعاریف کارآفرین و کارآفرینی پرداخته و با مروری بر تئوریهای کارآفرینی و ویژگیهای کارآفرینان به تفاوتهای کارآفرین با مدیران اشاره داشته ایم.

تعاریف کارآفرین/ کارآفرینی:

کارآفرین: واژه کارآفرین از کلمهEntrepreneur (به معنای متعهد شدن) مشتق شده که در اصل از زبان فرانسه به دیگر زبان‌ها راه یافته ‌است. انگلیسی‌ها ، بنابـر تعریف واژنامه وبستر ، سه اصطلاح با نام‌های ماجراجو، متعهد و کارفرما را در مورد کارآفرین به کار می‌بردند. از نظر آنها، کارآفرین کسی است که متعهد می‌شود مخاطره‌های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند. (احمدپور، محمود،۱۳۸۹،۴).

در واقع کارآفرین کسی است که نوآوری خاص داشته باشد. این نوآوری می‌تواند در ارائه یک محصول یا یک خدمت جدید، در طراحی یک فرآیند نوین و یا نوآوری در رضایت مشتری و… باشد.

کارآفرینان در واقع به تغییر به عنوان مقوله تعیین کننده می‌نگرند، آنها ارزش‌ها را تغییر می‌دهند و ماهیت آنها را دچار تحول می‌کنند. آنان برای تحقق این ایده، قدرت ریسک‌پذیری خود را به کار می‌گیرند. به درستی تصمیم‌گیری می‌کنند و از این رو هر کس به درستی اتخاذ تصمیم نماید به نوعی کارآفرین تلقی می‌شود.

ریچارد کانتیلون که ابداع کننده واژه کارآفرینی است، کارآفرین را فردی ریسک‌پذیر می‌داند که کالا را با قیمت معلوم خریداری می‌کند و با قیمت نامعلوم می‌فروشد. از نظر وی کارآفرِین فردی است که ابزارتولید را به منظور ترکیب به صورت محصولاتی قابل عرضه به بازار خریداری می کند .کارآفرین درهنگام خرید از قیمت نهائی محصولات اطلاع ندارد . وی عمده فروشان را بعنوان اصلی ترین گروه کارآفرینان محسوب می نمود .(احمدپور، محمود،۱۳۸۹، ۴۴).

از نظر «شومپتر» کارآفرین نیروی محرکه و موتور توسعه اقتصادی است. وی مشخصه کارآفرین را نوآوری می‌داند و فرایند کارآفرینی را “تخریب خلاق“ (Creative Destruction) می نامد . بعبارت دیگر ویژگی تعیین کننده در کارآفرینی همانا انجام کارهای جدید ویا ابداع روشهای نوین در انجام کارهای جاری است.روش نوین همان تخریب خلاق میباشد.(احمدپور، محمود،۱۳۸۹،۱۰).

محمود احمد پور: کارآفرِین فردی است دارای ایده و فکر جدید و از طریق ایجاد یک کسب و کار ( کسب و کار منزل، کسب و کار مجازی ، کسب و کار مغازه یا شرکت یا سازمان) که توأم با منابع و مخاطره انگیز مالی و اجتماعی است، محصول یا خدمت جدید به بازار ارایه می نماید.

پیتر دراکر: کارآفرین فردی است که فعالیت اقتصادی کوچک ؛ جدید و متعلق به خود را شروع می نماید . او ارزشها را تغییر می دهد و ماهیت آنها را دچار تحول می نماید . کارآفرینان برای فعالیت خود به سرمایه نیاز دارند ؛ اما هیچگاه سرمایه گذار نیستند . آنها ریسک می پذیرند . البته ریسکی که لازمه هر فعالیت اقتصادی است . .(سعیدی کیا، مهدی،۱۳۸۸، ۲۱)

فرد فری : کارآفرین فردی است که در وهله اول مسئول جمع آوری منابع لازم برای یک فعالیت است. بنابراین کارآفرین فردی است که منابع لازم رابرای ایجاد و رشد یک فعالیت جمع آوری می نماید و توجه اصلی وی بر توسعه محصولات و خدمات جدید است . یعنی فردی که یک فعالیت پر ریسک را آغاز می نماید و از طریق ابزارهای نوآوری آن را بهبود می بخشد . (احمدپور، محمود،۱۳۸۹،۲۵).

با توجه به تعاریف ارائه شده در این خصوص می‌توان گفت کارآفرین کسی است که:

· کار و شغل ایجاد کند.

· خود اشتغالی و دیگر اشتغالی ایجاد کند.

· ارزش افزوده ایجاد کند.

· محصولات یا خدمات جدید به وجود آورد.

· خلاقیت و نوآوری کاربردی داشته باشد.

· با خطرپذیری، فعالیت‌های تولیدی و اقتصادی انجام دهد.

· نیازها را شناسایی و آنها را برآورده سازد.

· فرصت‌ها را به دستاورد‌ها تبدیل کند.

· منابع و امکانات را به سوی هدف هدایت کند.

· برای تقاضاهای بالقوه محصول بیافریند (پیش بینی در عرضه و تقاضا).

· ایده خلاق را به ثروت تبدیل کند. (پورپژوهش،نوید، ۱۳۸۴، ۹-۸).

کارآفرینی: کارآفرینی موضوعی است که از اواخر قرن بیستم مورد توجه محافل آموزشی کشورهای جهان قرار گرفته است. این واژه اولین بار در تئوری‌های اقتصادی و توسط اقتصاد دانان ایجاد شده و سپس وارد مکاتب و تئوری‌های سایر رشته‌های علوم گردیده است. (احمدپور، محمود،۱۳۸۹،۵).

کارآفرینی فرآیندی که بتواند با استفاده از خلاقیت، چیز نویی را همراه با ارزش جدید با استفاده از زمان، منابع، ریسک و به کارگیری همراهان بوجود آورد کارآفرینی گویند. کارآفرینی فقط فردی نیست. سازمانی هم می‌تواند باشد حتی شرکت‌های بزرگ اعم از دولتی و خصوصی هم می‌توانند به کارآفرینی دست زنند. امروزه حتی صحبت از دولت کارآفرین به میان آمده است. (پورپژوهش،نوید، ۱۳۸۴، ۹).

به عقیده «ارتورکول» کارآفرینی عبارت است از فعالیت هدفمند که شامل یک سری تصمیمات منسجم فرد یا گروهی از افراد برای ایجاد، توسعه یا حفظ واحد اقتصادی است. «روبرت نشتات» کارآفرینی را قبول مخاطره، تعقیب فرصت‌ها، ارضای نیازها از طریق نوآوری و تأسیس یک کسب ‌و ‌کار می‌داند. ازنظر وی کارآفرینی فرایند ایجاد ثروت بیشتر است . (احمدپور، محمود،۱۳۸۹،۱۱).

از نظر «پیتر دراکر» کارآفرینی یک رفتارمی باشد و نه یک صفت ویژه در شخصیت فرد کارآفرین. کارآفرینی همانا بکار بردن مفاهیم و تکنیکهای مدیریتی ؛ استانداردسازی محصول ؛ بکارگیری ابزارها و فرایندهای طرحی و بنا نهادن کار بر پایه آموزش و تحلیل کار انجام شده می باشد . (پورپژوهش،نوید، ۱۳۸۴، ۱۰).

مهمترین آثار و نقش کارآفرینان در جامعه: ۱) عامل اشتغال زایی ۲) عامل انتقال فن آوری۳) عامل نوآوری و روان کننده تغییر۴) عامل ترغیب و تشویق سرمایه‌گذاری۵) عامل تــحول وتـجدید حـیات ملی ومحلی۶) عامل کاهش بوروکراسی اداری۷) عامل تعادل در اقتصادی پویا۸) عامل شناخت، ایجاد و گسترش بازارهای جدید۹) عامل سازماندهی منابع و استفاده اثربخش از آنها۱۰ ) عامل تشویق و تحریک حد رقابت۱۱) عامل یکپارچگی و ارتباط بازارها۱۲) عامل رفع شکاف‌ها و تنگناهای بازار و اجتماع ۱۳) به عنوان یکی از عوامل تولید نظیر زمین، سرمایه، انسان و …

در شکل زیر اگر محور عمودی را رویا در نظر بگیریم و محور افقی را عمل در نظر بگیریم پس داریم:

هنرمند

مخترع

کارآفرین

طراح

 

مدیر

کارگر

 

مقایسه مدیران و کارآفرینان: ۱) کارآفرینان در آینده زندگی می‌کنند؛ مدیران در گذشته زندگی می‌کنند. ۲) کارآفرینان اشتیاق به کنترل دارند؛ مدیران اشتیاق به دستور دادن دارند. ۳) کارآفرینان علاقه به تغییر دارند؛ مدیران علاقه به ثبات دارند. ۴) کارآفرینان درهرمسأله دنبال فرصت میگردند؛ مدیران تهدید گرا هستند. ۵)کارآفرینان یک خانه می‌سازند و بلافاصله برای خانه بعدی و جدید برنامه ریزی می‌کنند؛ مدیران یک خانه می‌سازند و می‌خواهند همیشه درآن زندگی کنند. ۶)کارآفرینان اشیاء را خلق می‌کنند؛ مدیران تمیزی وشسته رفته بودن راخلق میکنند. ۷) بدون کارآفرین همه چیز سرجای خودش می‌باشد و به هم نمی‌خورد؛ بدون مدیر امورات در هم می ریزد و فعالیتها پراکنده می شوند. m-b2007.blogfa.com

کارآفرینان بیشتر بر مبنای روال های اکتشافی تصمیم می گیرند. مدیران اطلاعات آماری، اعتبار و… را بررسی می کنند و رشد بیشتر در آینده را با بودجه های عددی خود مقدور می کنند. مدیریت صرف بر مبنای واقعیت ها است ولی کارآفرینی بر مبنای باورها و تجربیات مهم است. کارآفرینان جهش های ذهنی دارند و همیشه از سیستم خطی تفکر مدیریتی استفاده نمی کنند. کارآفرینان در شرایط پر ابهام و عدم قطعیت تصمیم گیری می کنند. تصمیم گیری بر مبنای واقعیت گاه رویارویی با فرصت جدید را هزینه بر و غیر ممکن می سازدmgtsolution.com

انواع کارآفرینان: نوظهور (در آغاز یک کسب و کار قرار دارد)؛ مبتدی (سابقه کسب و کار قبلی ندارد) ؛کهنه کار (سابقه فعالیت در کسب و کار دارد) ؛ترتیبی یا زنجیره ای (دائماً در حال تغییر کسب و کار است) ؛مجموعه ای (کسب و کار اصلی را حفظ می کند و کسب و کارهای دیگری(اضافی) را آغاز می کند) mgtsolution.com

انواع رهیافت های کارآفرینی: معمولاً در زمینه کارآفرینی از دو رهیافت عمده استفاده می شود که عبارتند از: ا-رهیافت محتوایی یا صفات مشخصه (خصیصه): هدف از به کار گیری رهیافت محتوایی، متمایز ساختن کارآفرینان از غیر کارآفرینان و تعیین ویژگی های آنان است. بر این اساس ویژگی های شخصیتی کارآفرین عبارتند از: نیاز به توفیق طلبی، تمایل به قبول مخاطره، برخورداری از مرکز کنترل درونی، داشتن روحیه خلاق و تحمل ابهام.۲- رهیافت فرایندی یا رفتاری: هدف از به کارگیری این رهیافت، تمرکز بر شناسایی فعالیت های کارآفرینان و بیان ماهیت کارآفرینی است. در قلمرو مطالعه این رهیافت، بررسی همه عوامل اثر گذار در تاسیس یک شرکت جدید، مانند محیط، فرد، فرایند و سازمان مد نظر قرار می گیرد. برای مثال مواردی نظیر دسترسی به سرمایه، حضور کارآفرینان مجرب، وجود نیروی کار ماهر (از نظر فنی)، میزان دسترسی به عرضه کنندگان، مشتریان یا بازارهای جدید بررسی می شوند. افراد نیز از نظر دارا بودن خصوصیات کارآفرینی مورد بررسی قرار می گیرند. mgtsolution.com

انواع کارآفرینی و مدل های کارآفرینی سازمانی: در یک نگاه کلی می‌توان کارآفرینی را به دو نوع اساسی تقسیم نمود. کارآفرینی فردی و کارآفرینی گروهی؛اگر نوآوری و ساخت محصولی جدید یا ارائه خدماتی نو با توجه به بازار، حاصل کار فرد باشد؛ آن را کارآفرینی فردی و اگر حاصل تلاش یک تیم باشد؛ آن را کارآفرینی گروهی می‌نامند. (سعیدی کیا، مهدی،۱۳۸۸، ۲۴)

ادبیات کارآفرینی نشان می دهد که کارآفرینی در سه زمینه یا قالب ذیل شکل می گیرد:۱- در قالب افراد آزاد غیر وابسته به سازمان ( کارآفرینان شخصی-کارآفرینی مستقل ) ۲- در قالب کارکنان سازمان ( کارآفرینان سازمانی – کارآفرینی درون سازمانی )۳- در قالب سازمان ( سازمان کارآفرین – کارآفرینی سازمانی) (پورپژوهش،نوید، ۱۳۸۴، ۱۲).

کارآفرینی مستقل: کارآفرینی مستقل ( آزاد) فرایندی است که کارآفرین طی میکند تا فعالیت کارآفرینانه ای را بطور آزاد به ثمر رساند. اساساً سه انگیزه اولیه باعث می شود که کارآفرینان برای خودکار کنند که عبارتند از: نیاز به پیشرفت – علاقه به آزادی و استقلال – احتیاج به رضایت شغلی.

از سوی دیگر پاداشهای حاصل از کارآفرینی مستقل همچون رفاه اقتصادی و اجتماعی و شهرت و نیز شکل گیری بازارهای سرمایه بصورت یک صنعت نوین و تمایل آن به سرمایه گذاری مخاطره آمیز سبب شده تا کارآفرینان با سهولت بیشتری نسبت به گذشته برای تحقق فکرها و اجرای پروژه هایشان به منابع مالی دست پیدا کنند. (سعیدی کیا، مهدی،۱۳۸۸، ۲۵)

کارآفرین سازمانی: کارآفرین سازمانی کسی که تحت حمایت یک شرکت ، محصولات ، فعالیتها و تکنولوژی جدید را کشف و به بهره داری می رساند. از نظر گاث و گینزبرگ کارآفرین سازمانی کسی است که در زیر چتر یک شرکت محصولات ؛ فعالیتها و تکنولوژی جدید را کشف و به بهره برداری می رساند .

پینگات :کارآفرین سازمانی به فردی گفته می شود که موفقیت او ایجاد سرمایه خیزهای جدید در یک شرکت می باشد . او محصولات،خدمات و فرآیندهای جدید ارائه می کند که شرکت را قادر به رشد و سودآوری می سازد

از نظر کانتر افرادی که در سازمانهای بزرگ حیثیت شغلی خود را بر روی نتایج حاصل از نوآوری شرط بندی می نمایند ، کارآفرین های سازمانی هستند. .(احمدپور، محمود،۱۳۸۹،۱۳۹).

کارآفرینی سازمانی: فرآیندی است که درآن محصولات یا فرآیند های نوآوری شده از طریق القاء و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از قبل تاُسیس شده ، به ظهـور می رسند.به تعریفــی دیگر : فعالیتهـای کارآفرینانـه فعالیت هایی است که از منابـع و حمـایت سازمانی به منظور دستیابی به نتایج نـوآورانه برخـوردار می باشد.

از نظر وسپر کارآفرینی سازمانی فرایندی است که سبب می شود شرکت نوآورتر شده و نسبت به موقعیتهای بازار سریعتر عکس العمل نشان دهد و از طریق ایجاد حس مالکیت ؛ کارکنان را انگیزش نمایند .

شول هامر تلاشهای نوآورانه را که بطورصحیح ازحمایت منابع وسازمانی در جهت ارائه محصول جدید ؛ رشد وبهبودمحصول و فرایندهای جدید تولید ؛ برخوردار می گردند ، کارآفرینی سازمانی می داند. .(احمدپور، محمود،۱۳۸۹،۱۳۸)

کارآفرینی درون سازمانی و سازمانی: پینکات می گوید: کارآفرینی درون سازمانی فرایندی است که کارآفرینان سازمانی از طریق آن سبب تغییر می شوند.

کورن وال و پرلمن معتقدند که کارآفرینی درون سازمانی پروسه ای است که از طریق آن محصولات، فرایندها و ایده های جدید در سازمان به اجرا گذاشته می شود و توسعه می یابند. او می افزاید پروسه کارآفرینی درون سازمانی به کلی با پروسه کارآفرینی مستقل فرق دارد و تفاوت در وضعیت محیطی آنها برای هر یک مزیتها و اشکالاتی بوجود می آورد.

اساساً کارآفرینی درون سازمانی و بالطبع کارآفرینان سازمانی، در سازمانهایی که شرایط و بستر سازمانی کامل و مناسبی برای کارآفرینی وجود نداشته باشد مورد تحسین قرار نمی گیرند و خوشایند آنها نیستند. لذا صرفاً وجود تعداد اندکی کارآفرین در سازمان دلیل بر نشانه کارآفرین بودن سازمان نیست. بلکه افزایش تعداد کارآفرینان، رضایتمندی آنان و وجود کارآفرینی گروهی در سازمان، بیانگر پیشرفت و ارتقا سطح کارآفرینی سازمان است. بنابراین نباید چنین تصور کرد که کارآفرینی درون سازمانی تنها در سازمانهای کارآفرین دیده می شود بلکه در سازمانهای سنتی و بروکراتیک(غیرکارآفرین) نیز می تواند اتفاق بیفتد، اما به قدری نادر است که نمی تواند سازمان را در محیط های پیچیده، پویا،رقابتی، و نامطمئن ، موفق و ابقا نماید.

لذا، فرق کارآفرینی درون سازمانی و کارآفرینی سازمانی در این است که کارآفرینی سازمانی شرایط و بستری را در سازمان فراهم می کند که اولاً هر شخص یا گروهی که بخواهد پروسه کارآفرینی درون سازمانی را طی کند بتواند سریع ، راحت و اثربخش آن را به اجرا درآورد و ثانیاً محرک، مشوق و آموزش دهنده افراد برای اجرای فعالیتهای کارآفرینانه باشد. شایان ذکر است که در ادبیات کارآفرینی، در بسیاری از موارد، کارآفرینی درون سازمانی و کارآفرینی سازمانی به یک معنی به کار رفته و مرز شفاف و دقیقی بین آنها ترسیم نشده است، اما هرچه پارادایم کارآفرینی گسترده می شود این مرز و تفاوت بارزتر می گردد. (پورپژوهش،نوید، ۱۳۸۴، ۱۸-۱۷).

مدل های کارآفرینی سازمانی:

۱- مدل چند بعدی ویلیام گارتنر:وی چهار عنصر فرد ؛ محیط ؛ سازمان و فرایند را در ایجاد یک شرکت نوپا دخیل دانست و آنها را با یکدیگر مرتبط دانست.(احمدپور،محمود،۱۳۸۹، ۱۳۸)

 

۲- مدل تعاملی کارآفرینی سازمانی کوراتکو و دیگران: کوراتکو و همکارانش در سال ۱۹۹۳ (( مدل تعاملی کارآفرینی درون سازمانی)) را که براساس سه فاکتور مشخصات سازمانی، مشخصات فردی و حادثه ناگهانی و طی هشت گام انجام می پذیرد را ارائه نمودند که در ذیل به آنها اشاره می شود:

۱- مشخصات سازمانی : مشخصات سازمانی عبارتست از حمایت مدیریت ارشد سازمان، استقلال و آزادی در انجام کار، پاداشهای مناسب، وجود فرصت کافی برای انجام فعالیت کارآفرینانه و وجود حد و مرزهای سازمانی.

۲-ویژگیهای فردی: تمایل به مخاطره پذیری و ریسک جویی، تمایل به آزادی عمل و استقلال کاری، نیاز به توفیق، هدفگرایی و داشتن آرمان و نیز مرکز کنترل داخلی.

۳- وقایع تسریع کننده/ حادثه ناگهانی: تصمیم به انجام فعالیت کارآفرینانه در سازمان در نتیجه تعامل بین سه فاکتور ویژگیهای سازمانی و فردی و نوعی حادثه ناگهانی که موجب ایجاد انگیزه در کارآفرین می گردد، صورت می پذیرد.

۴-تصمیم به انجام عمل کارآفرینانه: اوج تعامل سه ویژگی ذکرشده قبلی، منجر به تصمیم به انجام عمل کارآفرینانه میگردد.

۵-برنامه ریزی کاری- امکان سنجی: یعنی انجام تمامی مراحل تحقیقات اولیه مورد نیاز برای راه اندازی یک کالا، خدمت یا فرآیند جدید.

۶-قابلیت دسترسی به منابع: توانایی سازمان در سرمایه گذاری و حمایت از راه اندازی واحدهای جدید، برای اجرای موفقیت آمیز برنامه کاری، قابلیت دسترسی به منابع نامیده میشود.

۷-توانایی غلبه بر موانع: در طی فرآیند کارآفرینی موانعی از قبیل: رویه های اجرایی نامناسب، ساختارهای وظیفه ای، خط مشیهای نامطلوب مربوط به حقوق، پاداش و… وجود دارد که مخّل دستیابی به اهداف کارآفرینانه بوده و می بایست توانایی رفع آنها وجود داشته باشد.

۸-اجرای تفکر: نتیجه طی نمودن گامهای قبلی است. .(احمدپور، محمود،۱۳۸۹، ۱۶۱)

ویژگیهای کارآفرین/ کارآفرینی:

وقتی از کارآفرینان موفق در مورد علت تاسیس کارخانه هایشان سوال شود. بیشترین پاسخی که به این سوال داده شد کارکردن آنها برای خودشان و اینکه کنترل زندگی خود را خود برعهده بگیرند، بقیه علت ها عبارتند از: ایجاد یک چیز تازه ، اثبات اینکه آنها می توانند از پس این کار برآیند،احساس اینکه در شغل سابق به آنها بها داده نمی شد و اخراج شدن از شغل قبلی، میل به رئیس خود بودن و … .

مطالعات انجام شده در سالهای اخیر نشان می دهد که کارآفرینانی که موفق شده اند دارای ویژگی های منحصر به فردی بوده اند. ویژگیهایی از قبیل: صفات بارز شخصی مهارت های تکنیکی و مهارت های …. داشتن حس استقلال طلبی، اعتماد به نفس و از خود گذشتگی و هر چه وجود این صفات در شخصی بیشتر باشد احتمال اینکه کارآفرینی موفقی شود بالاتر می رود.

دیوید مک کللند و همکارانش اهم ویژگیهایی را که در مورد کارآفرینان مورد بررسی واقع و تاُیید شده بودند ، جمع آوری نمودند که اهم آنها عبارتند از:

توفیق طلبی : نیاز به توفیق عبارت است ازتمایل به انجام کار در استانداردهای عالی جهت موفقیت در موقعیت های رقابتی . افراد با نیاز به توفیق بالا مایل هستند تا همواره در چالش باشند و در راه رسیدن به اهداف قابل دسترسی و همچنین نسبت به عملکرد خود ؛ به بازخورد مکرر و منظم زمانی نیاز دارند . این افراد ترجیح می دهند تا شخصاً مسئولیت حل مشکلات ؛ تعیین اهداف و دستیابی به آنها را از طریق تلاش شخصی خود بعهده گیرند.

تمایل به مخاطره پذیری و تحمل ریسک : تمایل به مخاطره پذیری عبارت است از پذیرش مخاطره های معتدل که می توانند از طریق تلاشهای شخصی مهار شوند . هنگام در نظر گرفتن هرگونه مخاطره ؛ دو عنصر در ایجاد این مفهوم نقش دارند ؛ یکی سطح درک فرد کارآفرین از مخاطره در آغاز هر فعالیت پرمخاطره و دیگری امکان احتمالی مشهود شکست در صورت ناموفق بودن آن فعالیت است . یک کارآفرین می تواند ریسک ناشی از شکست را پذیرفته و تحمل کند.

کارآفرینان دارای مرکز کنترل درونی هستند : عقیده فرد نسبت به اینکه عاقبت و سرانجام وی تحت کنترل وقایع خارجی یا داخلی می باشد را مرکز کنترل می نامند . بیشترکارآفرینان را دارای مرکزکنترل درونی توصیف نموده اند. افراد با مرکز کنترل بیرونی معتقدند که وقایع خارجی که خارج از کنترل آنها می باشد ؛ سرنوشت آنها را تعیین می کند . تحقیقات نشان می دهد که اغلب کارآفرینان بیشتر از آنکه بتوانند محیط بیرون را کنترل و مدیریت کنند بر خود تسلط دارند. اثر جنبی این خاصیت می تواند همان قدرت کنترل بر محیط نیز باشد.

حس استقلال طلبی: در واقع نیاز به استقلال را می توان به صورت عباراتی نظیر کنترل داشتن بر سرنوشت خود ؛ کاری را برای خود انجام دادن و آقای خود بودن تعریف کرد . میل به استقلال نیروی انگیزشی برای کارآفرینان معاصر است. در نتیجه این میل آنها معمولاً تمایلی به اینکه در سازمانهای بزرگ زیر دست دیگران کار کنند، ندارند. آنها یک انرژی درونی دارند. بر توانایی هایشان اعتقاد دارند و در رفتارشان شرافت نفس دارند.

اعتماد به نفس : این ویژگی شخصی را قادر می سازد که در برخورد با مشتریان و کارمندان به یک اندازه قاطع و استوار باشد. بسیاری از مردم رهبری خوش بین و با هیجان می خواهند، کسی که از طریق او بتوانند رشد کنند. به خاطر ریسکهای زیادی که در راه اندازی یک تشکیلات کارآفرینانه وجود دارد، داشتن روحیه خوش بینی ضروری است.

قدرت تحمل ابهام : قدرت تحمل ابهام عبارت است از پذیرفتن عدم قطعیت بعنوان بخشی از زندگی؛ توانائی ادامه حیات با دانشی ناقص درباره محیط و تمایل به آغاز فعالیتی مستقل بی آنکه بدانیم آیا موفق خواهیم شد یا خیر .

رویا : کارآفرینان درمورد آنچه آینده از آنها و تشکیلات اقتصادی اشان میخواهد بصیرت دارند . و مهمتر اینکه ؛ آنها برای اجرا کردن رویاهای خود توانا می باشند .

قاطعیت : تعلل نمی کنند . سریعاًُ تصمیم می گیرند و سرعت آنها یک عامل کلیدی موفقیتشان می باشد .

از خود گذشتگی : کارآفرینان باید فداکار و از خود گذشته باشند آنها در می یابند که دست یابی به هرچیزی تلاش می خواهد و راحت نیست. این به معنی از دست دادن تعطیلی دو هفته ای و تفریحات آخر هر هفته می باشد. موفقیت بهای سنگینی دارد.

انگیزه داخلی بالا : کارآفرین انگیزه داخلی بالایی برای انجام کار دارد. دقت کنید که اگر فردی دارای انگیزه بسیار قوی برای انجام کاری باشد و آن انگیزه در درون آن نباشد در هر لحظه ممکن است که فرد آن کار را رها کند. اما نیروی انگیزشی در کارآفرین در درون خود او وجود دارد و تا زنده هست به کار و فعالیت ادامه می دهد. تفاوت گرمای زمین و خورشید را مقایسه کنید، اگر خورشید برود زمین سرد خواهد شد اما اگر زمین برود خورشید همچنان گرم خواهد ماند.

اهل کار و عمل : وقتی درمورد یک کار تصمیم گیری می کنند ؛ آن را با حداکثر سرعت ممکن اجرا می کنند . بطور کامل خود را وقف کارشان می کنند؛ آنها بدون خستگی کار می کنند . زمانی که یک کارآفرین تصمیم می گیرد که یک تشکیلات اقتصادی را راه اندازی کند ؛ دوازده ساعت کار در روز و هفت روز در هفته ؛ چندان غیرمعمول نیست .

علاقه به انجام کار بزرگ : علاقه به انجام کار بزرگ میل درونی، شخصی به بهترین بودن و موفقیت در شرایط رقابتی یکی از صفات اخلاقی بارز کارآفرینان موفق است افرادی که زیاده خواه هستند خودشان مسئول رسیدن به هدف هایشان، متعادل کردن اهداف دور از دسترس و بررسی عملکرد خود می باشند..

اراده و قدت تحمل بالا : آنها بندرت تسلیم می شوند ؛ حتی زمانیکه با یکسری موانع حل نشدنی مواجه می شوند . کارآفرین معمولا” قدرت تحمل بالایی دارد. قدرت تحمل جاذبه ایجاد می کند در حالی که عدم داشتن آن فرد را مجذوب می کند. دلبستگی : کارآفرینان عاشق کارشان می باشند . همین عشق است که آنها را در دشواریها نگه می دارد . و همین عشق به محصول و خدمت است که آنها را در فروش و عرصه آنها اثربخش می کند .

جزئیات : گفته می شود که شیطان در ریزه کاریها نهفته است . این کار هرگز در راه اندازی و رشد یک سرمایه خیز صحت ندارد . کارافرین باید از جزئیات مهم کار خود به خوبی اطلاع داشته باشد . آنهامی خواهندبیش ازاینکه به یک کارفرما متکی باشند ؛ بر سرنوشت خود تسلط داشته باشند .

خود اتکایی : از اولین خصوصیات یک کار آفرین می باشد. با کمک این نیرو کارآفرین می تواند به مبارزه با سختی ها بپردازد.

شجاعت : تحمل ریسک با شجاعت تفاوت بسیاری دارد، به این مثال توجه کنید. یک مدیر کارآفرین یک شرکت را در نظر بگیرید. او هموراه در حال ایجاد تغییر در شرکت می باشد تا به هدفهای خود نزدیک شود. اگر شکست بخورد باید ریسک – یا همان هزینه – آنرا بپردازد فرض کنید که پول و امکانات هم دارد و می پردازد. چیزی که این فرد نیاز دارد صفتی است بنام “شجاعت” او باید دل انجام این تغییرات و به نوعی بازی با سرنوشت خود، کارمندان و شرکت را داشته باشد.

فرصت‌گرایی و فرصت‌شناسی : آنها شکارچی فرصت ها هستند. کارآفرین بسادگی می تواند میان یک اتفاق بدون خاصیت با دیگری که در دل آن فرصت شکوفایی نهفته است، تمایز قائل شود و دومی را شکار کند.

نیاز به پیشرفت دائمی : حتی هنگامی که کارآفرین فعالیت اقتصادی را راه اندازی کرد متوقف نمی شود او علاقه دارد که همه روزه به پیشرفت های جدیدی دست پیدا کند.

هدف‌گرایی : آنها همواره به هدف نگاه می کنند و شب و روز فکرشان رسیدن به هدف می باشد. دقت کنید که تمرکز بر هدف برای بسیاری از مردم دشوار است اغلب به کاری که در حال انجام دادن آن هستند فکر می کنند نه هدف.
تشخیص اولویت ها : کارآفرین توانایی تشخیص اولویت ها را دارد. خوب می داند چه کاری، چه موقع باید انجام شود و حاضر است بر سر آن با دیگران مبارزه کند.

خوش بینی : خوش بینی از ویژگیهای مهم و بارز یک کارآفرین است. برای همین بسیاری از کارآفرینان جوان هستند چرا که آنها معمولا” به هر کاری خوشبین می باشند. کارآفرین در برخورد با مشکل بدون آنکه ذهن خود را مخدوش کند مبارزه می کند تا آنرا از میان بردارد. حتی اگر مشکل بزرگ باشد به خود میگود “الان که نمی شود آنرا حل کرد به کار دیگری می پردازم و بعد سراغ آن می آیم”.

شایستگیهای مدیریتی : موفقیت یک فعالیت کارآفرینانه اغلب به رفتار فرصت طلبانه و بودن در مکان صحیح در هر وقت بستگی دارد. هر چند موقعیت و شانس هم نقشی در موفقیت دارند ولی تصمیمات استراتژیکی نیز مهم هستند.

مهارت داشتن طرح و برنامه و تدبیر : هر چند برنامه ها و نقشه های کشیده شده برای انجام کار ممکن است در طی آن تغییر کنند اما با وجود این داشتن طرح و برنامه برای شرکت های کارآفرین مهم است و نزدیک ۸۰% از کارآفرینان موفق طرح های خود را به صورت مکتوب درمی آورند.

مهارت کار گروهی : کارآفرینان موفق به سختی کار می کنند و عاشق کار هستند ولی به تنهایی نمی توانند تمام کارها را انجام دهند مگر اینکه تیم های موثر و قوی ایجاد کنند. کارآفرینان موفق آغاز کننده هایی هستند که معمولاً مشتاقانه از زیردستان و برنامه های آنها حمایت می کنند. آنها همچنین روابط خوب خود را با شرکایشان حفظ می کنند.

مهارتهای ارتباطی : برای کارآفرینان تازه کاری که هیچ چیز به جز ایده و آرزو ندارند داشتن توانایی ارتباط موثر برای ایجاد شرکت و تامین نیازها به منظور تبدیل طرح به واقعیت ضروری است. بیشتر ارتباطاتی که در شرکت های بزرگ رخ می دهد شامل سخنرانی ها: نوشتن گزرشات مقاله های رسمی و مرور برنامه ها می باشد. اما در شرکت های کوچک اکثر ارتباطات مستقیم است و کمتر رسمی است. (پورپژوهش،نوید، ۱۳۸۴، ۳۸-۲۳)و. (سعیدی کیا، مهدی،۱۳۸۸، ۴۰-۲۸)

ویژگیهای سازمانهای کارآفرین: صمد آقایی (۱۳۷۸) برای سازمانهای کار آفرینی ویژگیهایی را در نظر گرفته است که عبارتند از: الف)ساختار: غیر متمرکز بودن ،غیر رسمی بودن ،عمودی و افقی بودن ارتباطات ،گروهی بودن کارها ،برخوردار بودن از ساختار سازمانی که مانع ایجاد ایده های نو نباشد،کنترل سهل و غیر رسمی ، داشتن کارکنان توانمند؛

ب)حمایت مدیریت: قدر دانی مدیریت از افراد ریسک پذیر، قدردانی مدیریت از افراد صاحب ایده ،تحمل کردن انحراف از قواعد کارکنان ، متولی شدن طرحهای کار آفرینانه داشتن تنوع در حمایت های مالی مدیریت ،حمایت مدیریت از طرحهای کوچک آزمایشگاهی ،به کار گیری ایده های جدید کارکنان( غدیری، ۱۳۸۵)

تصورات غلط از کارآفرینی: کارآفرینی موفق فقط یک ایده بزرگ نیاز دارد، کارآفرینی آسان است ،کارآفرینی یک شرط بندی مخاطره آمیز است :کارآفرینی مخاطرات حساب شده است. کارآفرینی موفق یعنی اجتناب از مخاطرات تخمین نزده یا یه حداقل رساندن مخاطرات ،کارآفرینی فقط در کسب و کارهای کوچک یافت می شود، کسب و کارهای کوچک و کارآفرینانه همانند هم هستند: کسب و کارهای کوچک الزاماً کارآفرینانه نیستندخلاقیت و به دنبال فرصت ها بودن لازمه کارآفرینی است. کسب و کارهای کوچک می توانند رشد کنند و تبدیل به کسب و کار کارآفرینانه شوند. mgtsolution.com

راهکارهای ترویج کارآفرینی: با ضرورت روزافزون نیاز به افراد کارآفرین در جامعه ما به ویژه بعد از انقلاب و دوران سازندگی که با رشد صنعت مواجه هستیم باید تمامی ارگان‌ها با همکاری هم در این زمینه قدم بردارند و هر کدام نقشی را بر عهده گیرند و نقش دولت در این میان از همه مهمتر است. از جمله: ۱- تنظیم و تدوین سیاست‌های بلند مدت و میان مدت در خصوص حمایت از فعالیت‌های کارآفرینی و کارآفرینان نوپا.۲- ترویج فرهنگ کارآفرینی و معرفی کارآفرینان نمونه از طریق مطبوعات و قدردانی از آنها.۳-ساختن فیلم و سریال در مورد زندگی کارآفرینان نمونه و تشویق مردم به سوی کارآفرینی توسط صدا و سیما.۴-وارد کردن مضامین کارآفرینی در کتاب‌های درسی می‌تواند بذر ایجاد انگیزه کارآفرینی را در کودکان بارور کند.۵- تبیین شرایط محیطی لازم برای پرورش و رشد استعدادهای کارآفرینی.۶- برگزاری سمینار، نشر مقاله و ارائه سخنرانی به منظور تغییر دانش و معرفت مدیران و سیاستگذاران و کارگزاران مؤسسات.۷-گسترش فرهنگ کارآفرینی در بخش دولتی و تعاونی.۸- تدوین دوره‌های آموزشی بلند مدت در چارچوب دوره‌های تحصیلی کارشناسی،‌ کارشناسی ارشد و دکترا در دانشگاه‌ها، ایجاد مراکز آموزشی مستقل و مراکز آموزشی مدیریت در سطح دبیرستان‌ها و مدارس راهنمایی و ابتدایی.۹- حمایت‌های دولتی و خصوصی جهت فعالیت بیشتر و مطلوب‌تر کارآفرینان.۱۰- ایجاد و گسترش صنایع کوچک به منظور بهره‌برداری از ظرفیت‌های خالی اقتصاد کشور.۱۱- اصلاح سیاست‌ها و قوانین دست و پاگیر دولتی.۱۲- برگزاری جلساتی با حضور کارآفرینان و بیان مشکلات موجود بر سر راه آنان و ارائه شیوه‌های مقابله با آن مشکلات.۱۳- معرفی یک روز به عنوان روز کارآفرین تا به عمل آنها ارزش و اعتبار بخشیم. .( رضوی و سادات، ۱۳۸۴).

نتیجه گیری: در خاتمه با توجه به اهمیت کارآفرینی در رشد و توسعه کشورها امید آن می‌رود که فضای کشور عزیزمان ایران نیز به گونه‌ای فراهم شود که کارآفرینان بتوانند رشد نمایند و این امر با گذاشتن چند واحد درسی با عنوان کارآفرینی در دانشگاهها محقق نخواهد شد بلکه این امر مقدمه ای است تا با همکاری نزدیک محافل علمی و مؤسسات اجرایی برای شناسایی و پرورش و توسعه استعدادهای افراد بتوانیم هر چه بهتر و بیشتر از این ذخایر گرانبها به نحو احسن استفاده نماییم.

منابع:

۱-احمدپور داریانی، محمود،۱۳۸۹، کارآفرینی( تعاریف، نظریه ها، الگوها)،چاپ نهم، تهران ، انتشارات جاجرمی.

۲- پورپژوهش، نوید، ۱۳۸۴، بررسی عوامل موثردر موفقیت شرکت های ایجاد شده توسط کارآفرینان دانشگاهی، دانشکده مهندسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب.

۳- سعیدی کیا، مهدی،۱۳۸۸، اصول و مبانی کارآفرینی، چاپ پانزدهم، تهران، انتشارات کیا.

۴-سایت اینترنتی www.mgtsolution.com مجتبی غدیری، دانشگاه کارآفرین، مدیریت دانش و توسعه صنعتی، ناشر دانشگاه آزاد اسلامی.

۵-سایت اینترنتی www.mgtsolution.com رضوی نعمت‌اللهی، اقدس‌‌السادات، مفاهیم و کلیات کارآفرینی، به نقل از روزنامه همشهری،‌ سه‌شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۸۴، سال سیزدهم، شماره ۳۶۷۷، صفحه۱۰.

۶-سایت اینترنتی m-b2007.blogfa.comو سایر سایتهای مرتبط

امتیاز post

نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.